چهارم: گوش
مسأله 1 ـ در دو گوش در صورتی که چیزی از آن ها نماند دیه کامل است. و در قطع تمام هر یک از آن ها نصف دیه است. و در قسمتی از آن به حساب دیه آن می باشد؛ اگر نصف است پس نصف، یا ثلث است پس ثلث و به همین صورت.
مسأله 2 ـ در خصوص شحمه (نرمۀ) گوش ثلث دیۀ گوش است و در قسمتی از آن، به حساب آن می باشد. و در شکافتن گوش بنابر احوط (وجوبی) بلکه اظهر، ثلث دیۀ آن است.
مسأله 3 ـ اگر آن را بزند پس استحشاف پیدا کند یعنی خشک شود، دو ثلث دیۀ گوش بر او می باشد. و اگر بعد از فلج، آن را قطع نماید پس ثلث آن است بنابر احوط (وجوبی) در هر دو موضع، بلکه خالی از قرب نمی باشد.
مسأله 4 ـ اصم(کَرْ) در آنچه گذشت مانند سالم است. و اگر گوش را مثلاً قطع نماید پس به شنوایی او سرایت کند و آن را از بین ببرد یا از آن کم کند، در آن علاوه بر دیۀ گوش، دیۀ منفعت هم هست، بدون آن که تداخل نمایند. و همچنین است اگر آن را طوری قطع کند که استخوانش آشکار شود، که با دیۀ گوش، دیۀ جراحت موضحه نیز ـ بدون تداخل ـ واجب است.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 611