ضمان عبارت از این است که کسی به عهده بگیرد مالی را که از کسی در ذمۀ کس دیگر است.
مساله 1 ـ ضمان عقد است و ایجاب و قبول می خواهد، و با هر لفظی و لغتی که مقصود را برساند واقع می شود، و ضامن ایجاب می کند و کسی که به نفع او ضمانت شده قبول می کند.
مساله 2 ـ شرط است در ضامن و مضمونٌ له بالغ بودن و عاقل بودن و رشید بودن و قصد داشتن و مختار بودن و شرط است در مضمونٌ له اینکه محجور نباشد برای فلس.
مساله 3 ـ در صحت ضمان، چند چیز شرط است:
اول: آنکه به طور تنجیز ضامن شود بنابر احتیاط واجب، مثل اینکه بگوید من ضامن فلان هستم و امّا اگر بگوید من ضامنم اگر بدهکار خودش ندهد تا فلان زمان، یا من ضامنم اگر فلان شخص بیاید، صحیح نیست.
دوم: آنکه بدهکاری ثابت باشد بر عهدۀ کسی که ضامن او می شود.
سوم: آنکه ابهام و تردیدی به هیچ وجه در کار نباشد؛ چه در دین و چه در کسی که ضامن او می شود و چه کسی که برای او و به نفع او ضامن می شود، پس اگر بگوید من ضامن یکی از دو بدهکاری شدم و معین نکند صحیح نیست، و
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 293 اگر بگوید من ضامن یکی از این دو نفر شدم صحیح نیست، و اگر بگوید من ضامن شدم به نفع یکی از شما دو نفر صحیح نیست.
مساله 4 ـ اگر بدهکاری معین باشد به حسب واقع ولی جنس یا مقدارش را ندانند، صحیح است ضمان بنابر اقوی، مثل اینکه بگوید بدهکاری که فلانی دارد بر عهده فلانی به عهدۀ من؛ با اینکه معلوم نباشد که یک لیرۀ طلا است یا یک سکۀ نقره است، یا معلوم نباشد یک لیره است یا دو لیره.
مساله 5 ـ وقتی ضمان با شرایط آن محقق شد ذمۀ بدهکار بری ء می شود و ضامن بدهکار می شود و طلبکار حقی به بدهکار اول ندارد و باید از ضامن بگیرد.
مساله 6 ـ عقد ضمان، لازم است از طرف ضامن؛ یعنی ضامن نمی تواند آن را بهم بزند، و از طرف آنکه به نفع او ضامن شده یعنی طلبکار نیز لازم است، مگر آنکه ضامن در وقت ضامن شدن ندار بوده و نمی توانسته بدهکاری را بدهد و طلبکار این امر را نمی دانسته؛ که در این صورت می تواند عقد را بهم بزند و رجوع کند به بدهکار اوّلی و از او بگیرد.
مساله 7 ـ اگر ضامن در وقت عقد دارا بوده و می توانسته طلب را بدهد و بعد، از دارایی افتاده، عقد لازم است، و اگر در وقت عقد معسر بوده یعنی نمی توانسته ادا کند و بعد دارا شده، عقد را طلبکار می تواند فسخ کند.
مساله 8 ـ اگر ضامن کسی شد بدون اذنش، نمی تواند در آنچه ضامن شده از بدهکار اول مطالبه کند و اگر با اذن او بوده می تواند به او رجوع کند، لکن بعد از آنکه بدهکاری را پرداخت یا هر مقداری که پرداخت که در آن مقدار پرداخته شده می تواند به او رجوع کند.
مساله 9ـ در صورتی که با اذن بدهکار ضامن شود و بدهکاری را بپردازد، اگر وقت دادن بدهکاری رسیده بوده و داده، می تواند به بدهکار رجوع کند و
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 294 بگیرد، و اگر وقتش نرسیده و پیشاپیش داده باید صبر کند تا وقت برسد.
مساله 10 ـ اگر بدهکار اول که کسی ضامن او شده بدهکاری را بپردازد ذمۀ ضامن بری ء می شود و نمی تواند به بدهکار رجوع کند؛ گرچه این کار بی اذن ضامن انجام شده باشد.
مساله 11 ـ اگر در مقابل بدهکاری، رهنی پیش طلبکار از بدهکار اول بوده به مجرد عقد ضمان رهن بهم می خورد و فک می شود؛ چه شرط فک او را با طلبکار بکند یا نکند.
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 295