مساله 1 ـ هرگاه انسان به تجارت و یا صنعت و یا زراعت و یا کسبهای دیگر مالی بدست آورد، چنانچه از مخارج سال خود او و عیالاتش زیاد بیاید خمس آن را باید بدهد.
مساله 2 ـ اگر غیر از کسب مالی بدست آورد، مثلاً چیزی به او ببخشند یا جایزه بدهند و یا تحفه بیاورند خمس بر او واجب نیست علی الاقوی، و در میراث غیرمترقب بلکه در مطلق میراث و مهر و عوض خلع حکم چنین است، لکن سزاوار نیست ترک احتیاط در همۀ مذکورات، و همچنین است حکم در چیزی که مالک می شود آن را به صدقۀ مندوبه.
مساله 3 ـ چیزهایی که به عنوان خمس و یا زکات گرفته می شود، خمس
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 195 در آنها واجب نیست. بلی در منافع آنها خمس هست به شرطی که به قصد استفاده نگهداری شده باشد.
مساله 4 ـ اگر مالی به ارث به او برسد و بداند کسی که این مال از او به ارث رسیده خمس آن را نداده، باید خمس آن را بدهد و نیز اگر در خود آن مال خمس نباشد، ولی انسان بداند کسی که آن مال از او به ارث رسیده بدهکار خمس است، باید خمس را از مال او بدهد.
مساله 5 ـ اگر به سبب قناعت کردن، چیزی از مخارج سال انسان زیاد بیاید واجب است خمس آن را بدهد.
مساله 6 ـ چیزی که متعلق خمس نباشد یا آنکه باشد ولکن خمس آن را داده باشد، اگر قیمت سوقیۀ آنها زیاد شود زیادی قیمت آنها خمس ندارد، در صورتی که آن چیزها را مال التجاره و سرمایۀ کسب قرار نداده باشد و مقصودش آن باشد که اعیان آنها به ملک او باقی بماند و از منافع آن منفعت ببرد. و امّا اگر مقصود تجارت به آنها باشد، مثل اینکه زمینی بخرد برای فروختن، پس ظاهر آن است که به زیادی قیمت آن خمس واجب می شود؛ به شرط آنکه در حال زیاد شدن قیمت فروختن آن ممکن باشد، و امّا اگر نقل و انتقال آن ممکن نباشد مگر در سال بعد، پس زیادی قیمت آن از منافع سال آینده خواهد بود نه از سال اول.
مساله 7 ـ خمس در ارباح مکاسب بعد از بیرون کردن مخارج و مصارف است که در تحصیل منفعت بکار برده و تعلق آن در صورتی است که از مخارج سال او زیاد بیاید. و مبدا سال کسبی روزانه از اول شروع به کسب است و برای کسی که شغلش کاسبی روزانه نباشد مبدا سال او رسیدن فایده است. و مبدا سال زارع اول زمان رسیدن زراعت است که به تصفیۀ غله حاصل می شود. و مبدا سال باغبان بریدن خرما و چیدن میوه است، و اگر میوه یا زراعت را پیش از وقت بریدن و چیدن بفروشد مبدا سال او وقت گرفتن قیمت است. و کفایت نمی کند صرف مالک شدن مگر در صورتی که مثل موجود باشد و تحصیل آن ممکن باشد به مطالبه کردن.
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 196 مساله 8 ـ کسی که دیگران مخارج او را متکفل می شوند، باید خمس تمام مالی را که بدست می آورد بدهد.
مساله 9 ـ مراد از موونه چیزی است که خرج معاش و عیال واجب النفقه و کسان خود می کند، و از موونه است خرج زیارت و صدقه و جایزه و هدیه و مخارج میهمان و رفت و آمد و حقوق لازمه که به نذر یا کفاره بر او لازم می شود و چیزهایی که به آنها احتیاج دارد، مثل حیوان سواری و باری و خانه و فرش و کتب و اسباب و لوازم خانه که از منفعت کسب می خرد و آنچه صرف تزویج خود و اولاد خود و خرج ختنۀ آنها می کند و آنچه خرج ناخوشی و مردن کسان خود می نماید.
مساله 10 ـ میزان در موونه آن است که بالفعل آن را صرف می کند نه مقدار آن، پس اگر بر خود و عیالاتش سخت گیری کند باید خمس مقدار زاید را بدهد.
مساله 11 ـ معتبر است در موونه اقتصار بر مقداری که لایق به حال او باشد نه خرجهای بی فایده که از روی سفاهت و اسراف می کند، پس هرگاه زیاده از مقدار لایق خرج کند از موونه محسوب نمی شود و باید خمس آن زیاده را بدهد، بلکه احتیاط واجب مراعات اقتصاد و میانه روی است در موونه، نه انتخاب فرد عالی از آنکه لایق به حال او نبوده باشد و غیر متعارف از مثل او، بلکه خالی از قوت نیست، بلی توسعۀ متعارف از برای مثل او از موونه محسوب است.
مساله 12 ـ مالی را که انسان خرج سفر حج و زیارتهای دیگر و اداء قرض و کفاره می کند از مخارج سال حساب می شود، و اگر از روی نافرمانی، حج واجب و اداء قرض را ترک کند از مونۀ سال محسوب نمی شود.
مساله 13ـ سرمایه ای که برای کسب خود قرار می دهد از موونه محسوب نمی شود بنابر احوط، بلکه باید خمس آن را بدهد اگر از ارباح مکاسب شمرده شود، مگر در صورتی که احتیاج به آن داشته باشد در حفظ وجاهت و تحصیل
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 197 مخارجی که لایق به حال اوست. و همچنین است اگر در صورتی که اخراج خمس از سرمایه بکند تنزل می کند از کسب اول به کسبی که لایق شان او نیست و یا کفایت مونۀ او را نمی کند، پس در این صورت هم سرمایه از موونه محسوب است و خمس ندارد.
مساله 14 ـ اگر کسی چند رقم عایدی داشته باشد مثل تجارت و زراعت و صنعت و مثل آنها، پس در سال مجموع عایدات و واردات خود را از هر جهت روی هم رفته حساب می کند بعد از اخراج موونه سال، آنچه از مجموع باقی مانده خمس آن را می دهد و لازم نیست که برای هر نوعی سال جداگانه قرار بدهد.
مساله 15 ـ املاکی را که دارد از درختها و حیوانات که خمس به آنها تعلق نگرفته و یا گرفته و خمس آنها را داده بر سه قسم است:
اول: آنکه مقصود باقی گذاردن آنهاست که از عوائد متصله آن استفاده کند، مثل درخت بید و چنار که مقصود استفاده از چوب و شاخۀ آنها است و یا مثل گوسفند نر که مقصود استفاده از چاقی آنها است؛ واجب است خمس در این صورت از شاخه های زیادی درخت و پشم و مو و کرک حیوان، بلکه واجب است خمس کلفت شدن چوب درخت و چاق شدن حیوان.
دوم: آنکه مقصود استفاده بردن از خود آن نباشد، بلکه غرض استفاده بردن از حاصل آن است، مثل درختان میوه دار و شیر و پشم حیوانات، پس در این صورت خمس به منافع آنها تعلق می گیرد، مثل میوه و پشم و شیر در صورتی که از موونه سال زیادتر باشند و امّا به خود درخت و گوسفند تعلق نمی گیرد.
سوم: آنکه مقصود او تامین معاش و مخارج باشد از نگهداری آنها مثل گوسفندی که از شیر آن امرار معاش می کند و یا درختی که از میوۀ آن زندگی می نماید، پس در این صورت خمس به زیادتر از موونه سال تعلق می گیرد.
مساله 16 ـ اگر با سرمایۀ خود در عرض سال به یک نوع تجارت مشغول
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 198 باشد، پس اگر در بعض معاملات ضرر کند و در بعض دیگر منفعت، جبران می کند ضرر خود را از منفعت، پس اگر ضرر و نفع مساوی باشند، بعد از جبران استفاده ندارد.
مساله 17 ـ اگر چند قسم تجارت دارد که در یکی از آنها ضرر نماید، پس بنابر اقوی جبران خسارت است از منافع کسبهای دیگر، در صورتی که متعارف باشد تجارت به انواع مختلفه از اجناس در یک مرکز و یا در شعبه های آن، مثل اینکه از برای یک تجارت به حسب دفتر و جمع و خرج شعبه های متعدد و مختلفی وجود داشته باشد که هر شعبه مخصوص کاری است که در نظارتِ شعبه مرکزی به کار خود ادامه می دهند و شعبه مرکزی به خرج و دخل آنها رسیدگی می نماید، کما اینکه این طور تجارتها رایج و متداول است. بلی اگر از برای یک نفر تجارتهای متعدده باشد که هیچ کدام از جهت خرج و دخل مربوط به دیگری نباشد، پس ظاهر آن است که جبران خسارت یکی از آنها را از منافع دیگری نمی تواند بنماید.
مساله 18 ـ اگر از منفعت کسب موونه سال خود را تامین کند، مثل گندم و جو و برنج و روغن و زغال و هیزم و حبوبات و قند و چای و تنباکو و نمک و فلفل و زردچوبه و مانند آنها و در آخر سال چیزی از آنها زیاد آمد؛ چه کم باشد چه زیاد، باید خمس باقیمانده را بدهد، و امّا فرش و رختخواب و ظرف و لوازم خانه و اسب مورد احتیاج که از منافع آنها استفاده می کند، خمس در آنها واجب نیست.
مساله 19 ـ کسی که محتاج خریدن خانه باشد از برای مسکن و خریدن آن متوقف باشد بر باقی گذاشتن زیادی از موونۀ چند سال روی هم، پس اگر در یک سال زمین خانه خریداری کند و در سال دیگر در و پنجره اش را و در سال سوم آجر و لوازمات آن را، خمس به آن تعلق نمی گیرد، لکن اگر پول آنها را کنار بگذارد برای خریدن خانه، از موونه محسوب نمی شود و واجب می شود اخراج
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 199 خمس در آن بعد از گذشتن یک سال. کما اینکه اگر جمع کند پشم گوسفند خود را در عرض چند سال از برای فرش و لباس و سایر مایحتاج خود، به طوری که به غیر از این برای او فراهم نمی شود، آن هم از موونه خواهد بود علی الاقوی.
مساله 20 ـ کسی که از کسب و تجارت فایده ای برده، اگر مال دیگری هم دارد که خمس آن واجب نیست، می تواند مخارج سال خود را فقط از فایدۀ کسب حساب کند.
مساله 21 ـ خمس به عین تعلق می گیرد، و بعید نیست مخیر باشد مالک که از مال دیگر بدهد مگر در مال حلال مخلوط به حرام، پس احتیاط واجب آن است که از عین مال خارج شود.
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 200