در امام جماعت چند شرط معتبر است: اول: ایمان. دوم: حلال زاده بودن. سوم: عقل. چهارم: بالغ بودن اگرچه ماموم بالغ نباشد. پنجم: مرد بودن، اگر ماموم مرد باشد، بلکه مطلقاً بنابر احتیاط. ششم: عدالت و آن حالتی است که انسان را از گناهان کبیره، یعنی بزرگ، و گناهان کوچک باز دارد و امّا بجا آوردن چیزهایی که با مردانگی و بزرگواری سازش ندارد و خلاف مروت است به عدالت ضرر نمی رساند.
مساله 1 ـ جایز است کسی که خود را عادل نمی داند امام جماعت شود، در صورتی که مامومین او را عادل می دانند.
مساله 2 ـ ثابت می شود عدالت به شهادت دو مرد عادل و به اطمینان و وثوق؛ چه حاصل شود از شیاع یا غیر آن. و کفایت می کند در ثبوت آن، حسن ظاهر که با معاشرت معلوم شود و لازم نیست از آن، ظنّ به عدالت حاصل شود.
مساله 3 ـ جائز نیست امامت کند کسی که نشسته نماز می خواند برای کسی که ایستاده می خواند، و کسی که قرائت را غلط می خواند برای کسی که صحیح می خواند.
مساله 4 ـ می تواند کسی که نشسته نماز می خواند امامت کند برای کسی که نشسته نماز می خواند.
مساله 5 ـ جائز است شخصی که تیمم تکلیف اوست یا جبیره تکلیف
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 149 اوست امامت کند، چه برای مثل خودش و چه برای کسی که وضو و غسل تکلیف اوست.
مساله 6 ـ اگر ماموم بداند نماز امام باطل است، نمی تواند به او اقتداء کند؛ اگرچه امام به واسطۀ ندانستن یا غفلت معذور باشد.
مساله 7 ـ اگر ماموم بعد از نماز فهمید که امام فاسق یا بی وضو یا بی غسل بوده نمازش صحیح است، بلکه جماعتش نیز صحیح است و احکام نماز جماعت را دارد.
مساله 8 ـ اگر امام و ماموم در مسائل نماز با هم اختلاف داشته باشند جائز است اقتداء؛ اگرچه با هم در عمل متحد نباشند، به شرط آنکه ماموم نماز امام را صحیح بداند با خطاء در اجتهاد یا تقلیدش، مثل آنکه امام جلسۀ استراحت را واجب نداند و بجا نیاورد و ماموم واجب بداند و نماز امام را با عمل نکردنش صحیح بداند، بلی در جایی که اختلاف راجع به قرائت باشد، اقتداء مشکل است، اگرچه نمازش را صحیح بداند با باطل بودن قرائتش.
مساله 9 ـ احتیاط واجب آن است که به شخصی که جذام و برص دارد و کسی که حد بر او جاری شده است اقتداء نکنند.
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 150