مساله 1 ـ نماز را در همه جا می توان خواند تا وقتی که غصب نباشد.
مساله 2 ـ در جایی که رهن یا اجارۀ کسی باشد یا حقی بر او داشته باشد بدون اجازۀ او نمی توان آنجا نماز خواند.
مساله 3 ـ اگر کسی در مسجد جا گرفته و از حق خود صرف نظر نکند، بنابر احتیاط واجب در آنجا نماز نخواند.
مساله 4 ـ جایی را که نداند غصب است یا نه، نماز خواندن در آن مانعی ندارد.
مساله 5 ـ اگر فراموش کرد که این مکان غصب است و نماز خواند، در صورتی که غاصب خود او بوده احتیاطاً نماز را اعاده یا قضا کند، و در صورتی
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 94 که غیر او بوده مانعی ندارد.
مساله 6 ـ کسی که مضطر و ناچار است یا در مکان غصبی او را حبس کرده اند تا وقتی که ناچار و محبوس است، می تواند در آنجا نماز بخواند.
مساله 7 ـ در جای غصبی که صاحب آن معلوم نیست، نمی شود نماز خواند و باید به حاکم شرع مراجعه کرد.
مساله 8 ـ در زمین مشترک نمی توان نماز خواند تا وقتی که همۀ شرکاء اجازه بدهند.
مساله 9 ـ اگر جای نمازگزار غصبی نباشد گرچه در و دیوار یا سقف و خیمه و چادری که زیر آن نماز می خواند غصبی باشد نماز صحیح است، اگرچه بهتر است احتیاطاً در چنین جایی نماز نخواند.
مساله 10 ـ اگر جایی را به عین پول خمس و زکات نداده خرید، نماز در او باطل است، حتی برای فرزندان و ورثۀ او که پس از مرگش هم نمی توانند در آنجا نماز بخوانند.
مساله 11 ـ کسی که مرده؛ چه دارایی او مطابق قرضها و بدهکاریهای او باشد و چه نباشد در خانه و ملک او حتی ورثه نمی توانند نماز بخوانند، مگر به اذن طلبکار یا آنکه ورثه بنای دادن قرض را داشته باشند و مسامحه نکنند.
مساله 12 ـ برای نماز خواندن درملک غیر، اذن واجازۀ صریح لازم نیست، بلکه یقین و اطمینان به رضایت کفایت می کند.
مساله 13 ـ نماز خواندن در صحراها و کشتزارها و باغستانهای بی در و دیوار تا جایی که ضرر به صاحبان آنها نرساند جایز است و اجازه گرفتن لازم نیست.
مساله 14 ـ اگر صاحبان کشتزارها و باغستانهای بی در و دیوار از اول میل نداشته باشند کسی در آنجا بیاید نماز خواندن بی اجازه مشکل است.
مساله 15 ـ منظوراز مکان مصلی، هم زمین و هم فضایی است که در حال
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 95 نماز اشغال می شود، بنابر این اگر بالکن عمارت را در فضای غصبی بسازند یا فرش غصبی روی زمین مباح پهن کنند یا اصل زمین غصب باشد، نماز در آنها باطل است.
مساله 16 ـ بهتر است زن و مرد در یک جا پهلوی هم نماز نخوانند و همین طور زن جلوتر از مرد نایستد و اگر با این وضع با هم نماز خواندند، بنابر احتیاط مستحب اعاده کنند.
مساله 17 ـ اگر مردی مشغول نماز بود و زنی آمد پهلو یا جلو او ایستاد به نماز، کراهت و اعادۀ احتیاطی مربوط به آن زن است.
مساله 18 ـ اگر زنی مشغول نماز بود و مردی آمد پهلوی او ایستاد به نماز، مرد به احتیاط مستحب اعاده کند.
مساله 19 ـ حکمی که در سه مسالۀ گذشته گفتیم، برای هر زن و مردی حتی زن و شوهر می باشد.
مساله 20 ـ اگر بین زن و مرد مانع و حائلی باشد یا حداقل ده ذراع فاصله داشته باشند، این حکم نیست.
مساله 21 ـ بهتر است نمازگزار در حرم ائمۀ معصومین علیهم السلام جلوی قبر و پهلوی قبر نایستد.
مساله 22 ـ جای نماز خواندن، لازم نیست پاک باشد، مگر محل سجده که واجب است پاک باشد.
مساله 23 ـ چیزی که نمازگزار بر او سجده می کند لازم است یا زمین باشد یا چیزی که از زمین می روید ولی خوراکی و پوشاکی نیست.
مساله 24 ـ بر چیزهایی که معدنی هستند و به آنها زمین گفته می شود، مثل طلا و نقره و قیر، نمی شود سجده کرد.
مساله 25 ـ سجده کردن بر خاک گچ و گل ارمنی و سنگهای مرمر طبیعی مانعی ندارد.
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 96 مساله 26 ـ بر سنگهای مرمر مصنوعی که مادۀ آنها معلوم نیست، نمی شود سجده کرد.
مساله 27 ـ سجده کردن بر پوست میوه هایی که خوراکی نیست پوست آنها، مثل پوست گردو وبادام، مانعی ندارد پس ازبیرون آوردن مغز آنها. بر هستۀ میوه هایی که خوراکی نیست، مثل هستۀ آلبالو یا آلوچه می توان سجده کرد.
مساله 28 ـ برپوست وهستۀ میوه که گاهی خورده می شود یا دربعضی جاها می خورند، مثل پوست سیب و خیار و هستۀ هلو و زردآلو نمی توان سجده کرد.
مساله 29 ـ بر قسمتی از هسته های خوراکی که خورده نمی شود، مثل پوست مغز بادام یا مغز زردآلو سجده کردن مانعی ندارد؛ اگر جدا کنند آن را از مغز.
مساله 30 ـ سجده بر کاغذ مانعی ندارد، ولی احتیاط مستحب آن است که بر او سجده نکنند.
مساله 31 ـ اگر چیزی که می شود بر او سجده کرد نداشته باشد یا نتواند بر او سجده کند به واسطۀ سرما یا گرما یا تقیه، بر لباسی که از پنبه یا کتان تهیه شده سجده کند و اگر نبود بر لباسی که پوشیده است از هرچه باشد سجده کند والاّ بر پشت دست والاّ بر معادن.
مساله 32 ـ جای سجده و ایستادن نمازگزار باید مستقر باشد، امّا اگر سست و لرزان باشد به طوری که نشود استقراری که در نماز شرط است مراعات کرد، نماز باطل است.
کتابرسالۀ نجاة العبادصفحه 97