احکام نماز
در نماز قضاء
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1385

زبان اثر : فارسی

در نماز قضاء

مساله 1 ـ ‏واجب است قضای نمازهای یومیه ـ غیر از نماز جمعه ـ اگر در‏‎ ‎‏وقت از او فوت شده؛ از روی عمد یا فراموشی و جهل یا به خواب رفتن در تمام‏‎ ‎‏وقت، و همچنین واجب است قضای نمازی که فاسد بجا آورده به اعتبار‏‎ ‎‏نیاوردن شرط و جزئی که موجب بطلان باشد.‏

مساله 2 ـ ‏واجب نیست قضای نمازهایی که از بچه یا دیوانه در حال بچگی‏‎ ‎‏و دیوانگی فوت شده، و همچنین کسی که بی اختیار بیهوش شده، و امّا کسی که‏‎ ‎‏بیهوشی او عمداً باشد مثل مست، باید قضا نماید بنابر احوط.‏

مساله 3 ـ ‏واجب نیست قضاء نماز از کافر اصلی، و امّا مرتد پس بر او‏‎ ‎‏واجب است که آنچه در حال ارتداد از او فوت شده بعد از توبه آن را قضا نماید،‏‎ ‎‏و صحیح است از او اگرچه مرتد فطری باشد.‏

مساله 4 ـ ‏نمازهای یومیه را که زن در حال حیض و نفاس ترک می کند قضا‏‎ ‎‏ندارد؛ در صورتی که حیض و نفاس او تمام وقت را گرفته باشد.‏

مساله 5 ـ ‏واجب است بر مخالف بعد از مستبصر شدن، قضاء نمازی که از‏‎ ‎‏او فوت شده یا برخلاف مذهب خود بجا آورده؛ و امّا نمازهایی که موافق‏‎ ‎‏مذهب خود بجا آورده قضاء آنها واجب نیست، هرچند به مذهب ما باطل بوده،‏‎ ‎‏بلی اگر قبل از گذشتن وقت مستبصر شود و هنوز وقت برای ادای نماز باقی‏‎ ‎

‏باشد واجب است آن را بخواند، و اگر ترک کند قضای آن واجب است.‏

مساله 6 ـ ‏اگر بچه بالغ، و مجنون عاقل، و بیهوش باهوش شود در وقت،‏‎ ‎‏واجب است بر آنها ادای نماز؛ اگرچه از وقت باقی نباشد مگر به مقدار یک‏‎ ‎‏رکعت ولو با تیمّم، و واجب است قضای آن در صورت ترک، و همچنین اگر‏‎ ‎‏حایض و نفساء پاک شوند و این مقدار از وقت باقی باشد، چنانچه اگر دیوانگی‏‎ ‎‏و بیهوشی و حیض و نفاس عارض شود، بعد از گذشتن مقدار نماز مختار از اوّل‏‎ ‎‏وقت به حسب حال آنها از سفر و حضر و وضو یا تیمّم و نماز از آنها فوت شود‏‎ ‎‏واجب است بر آنها قضا.‏

مساله 7 ـ ‏کسی که فاقد طهورین باشد؛ یعنی نه آب و نه خاک داشته باشد‏‎ ‎‏که با آنها تحصیل طهارت کند، واجب است بر او قضا، و اداء از او ساقط است‏‎ ‎‏بنابر اقوی، لکن سزاوار نیست ترک احتیاط، به اینکه نماز را بخواند و بعد قضا‏‎ ‎‏کند.‏

مساله 8 ـ ‏کسی که در اماکن تخییر بوده و نمازش فوت شده ظاهر آن است‏‎ ‎‏که در قضای آن نیز مخیّر باشد؛ اگر در همان اماکن قضا کند؛ والاّ بر او معیّن است‏‎ ‎‏قضای قصری بنابر احوط.‏

مساله 9 ـ ‏مستحب است قضای نوافل یومیه، و ترک آن کراهت شدیده‏‎ ‎‏دارد، در صورتی که اشتغال به دنیا مانع از بجا آوردن آنها شده باشد.‏

مساله 10 ـ ‏اگر کسی عاجز باشد از قضای نوافل یومیه به قدر وسع خود‏‎ ‎‏صدقه می دهد، و کمتر چیزی که مستحب است صدقه دادن است از هر دو‏‎ ‎‏رکعت یک مدّ، و اگر متمکّن نشد از هر چهار رکعت یک مدّ، و اگر متمکّن نشد از‏‎ ‎‏نمازهای شبانه یک مدّ و از نمازهای روزانه یک مدّ بدهد.‏

مساله 11 ـ ‏اگر نمازهایی که از مکلّف فوت شده متعدّد باشد، پس اگر علم‏‎ ‎‏به ترتیب داشته باشد لازم است مراعات آن بنابر اقوی؛ و امّا اگر علم به ترتیب‏‎ ‎‏ندارد احوط مراعات ترتیب است اگرچه مراعات نکردن خالی از قوّت نیست.‏


مساله 12 ـ ‏اگر بداند که یکی از نمازهای پنجگانه را نخوانده، کفایت‏‎ ‎‏می کند خواندن نماز صبح و مغرب و یک چهار رکعتی به قصد ما فی الذمّه مردد‏‎ ‎‏بین ظهر و عصر و عشاء، و مخیّر است در آن میانۀ جهر و اخفات، و اگر مسافر‏‎ ‎‏باشد کفایت می کند خواندن مغرب و یک نماز دو رکعتی مردد میان چهار نماز،‏‎ ‎‏و اگر نداند که حاضر بوده یا مسافر یک مغرب می خواند و یک نماز دو رکعتی ما‏‎ ‎‏فی الذمه مردد بین چهار نماز و یک نماز چهار رکعتی مردد بین ظهر و عصر و‏‎ ‎‏عشاء.‏

مساله 13 ـ ‏اگر کسی بداند که مثلاً نماز صبح از او قضا شده، ولی نداند که‏‎ ‎‏چند دفعه قضا شده، می تواند به اندازه ای بخواند که بیشتر از آن یقین ندارد، و‏‎ ‎‏نیز بهتر است که به اندازه ای بخواند که گمان پیدا کند که دیگر نماز قضا ندارد، و‏‎ ‎‏بهتر از آن این است که به اندازه ای بخواند که یقین پیدا کند که دیگر نماز قضا‏‎ ‎‏ندارد. و همچنین است نمازهای دیگر، و فرق نمی کند که از اول نداند یا اول‏‎ ‎‏می دانسته و بعداً فراموش کرده که چند نماز بوده.‏

مساله 14 ـ ‏اگر بداند که چند شبانه روز نماز نخوانده، ولی شمارۀ آنها را‏‎ ‎‏نداند، مثلاً نداند پنج شبانه روز بوده یا شش شبانه روز، وظیفه اش همان است که‏‎ ‎‏در مسالۀ بالا گفته شد.‏

مساله 15 ـ ‏نماز قضا را واجب نیست فوراً بجا آورد، بلکه می تواند هر‏‎ ‎‏اندازه بخواهد تاخیر بیندازد، مادامی که باعث سبک شمردن حکم خدا نشود.‏

مساله 16 ـ ‏کسی که نماز قضا به ذمّه دارد می تواند نماز ادایی خود را‏‎ ‎‏بخواند، ولی احتیاط مستحب آن است که اول نماز قضا را بخواند، مخصوصاً‏‎ ‎‏اگر قضاء همان روز باشد و سزاوار است که این احتیاط را ترک نکند، بلکه اگر به‏‎ ‎‏نماز اداء مشغول شد، مستحب است که نیت خود را به قضا بگرداند اگر جای آن‏‎ ‎‏نگذشته باشد، و سزاوار است که این را هم ترک نکند، مثلاً اگر نماز صبح او قضا‏‎ ‎‏شده و فراموش کند و مشغول نماز ظهر بشود اگر در رکعت دوم یادش بیاید‏‎ ‎

‏مستحب است نیت خود را بگرداند، امّا اگر در رکوع رکعت سوم یادش بیاید‏‎ ‎‏نمی تواند نیتش را بگرداند.‏

مساله 17 ـ ‏کسی که نماز قضا به ذمّه دارد می تواند نماز مستحبی بخواند.‏

مساله 18 ـ ‏نماز قضا را می تواند به جماعت بخواند؛ خواه امام نماز قضا‏‎ ‎‏بخواند یا نماز اداء و لازم نیست که نماز امام همان نمازی باشد که ماموم‏‎ ‎‏می خواهد قضا کند.‏

مساله 19 ـ ‏نمازهایی را که پدر درست نخوانده بعد از مرگ او بر پسر بزرگتر‏‎ ‎‏واجب است آنها را بجا آورد یا کسی را اجیر بگیرد تا بجا آورد. و فرق نیست که‏‎ ‎‏نماز را به جهت عذری مثل خواب ماندن نخوانده باشد یا اینکه عمداً نخوانده‏‎ ‎‏باشد، به شرط اینکه از روی نافرمانی و سرکشی ترک نکرده باشد، و احتیاط‏‎ ‎‏واجب آن است که همۀ نمازها را قضا کند حتی این قسم آخری را.‏

مساله 20 ـ ‏اگر پسر بزرگ اجیر گرفت برای نماز پدرش، باید اجیر قصد‏‎ ‎‏نیابت از میت را بنماید نه از پسر بزرگ را.‏

مساله 21 ـ ‏احتیاط مستحب آن است که پسر بزرگتر نمازهایی را که مادرش‏‎ ‎‏درست نخوانده یا اصلاً نخوانده بعد از مرگ او بجا آورد، امّا واجب نیست.‏

مساله 22 ـ ‏فقط بر پسر بزرگتر واجب است که نمازهایی را که از خود پدر‏‎ ‎‏بوده و ترک شده بجا آورد، امّا نمازهایی را که از دیگران بوده و بر پدر واجب‏‎ ‎‏شده مثل نمازی که اجیر شده بخواند، یا نمازی که باید برای پدر خودش‏‎ ‎‏بخواند، این نمازها را واجب نیست پسر بزرگتر بعد از مردن او بجا آورد.‏

مساله 23 ـ ‏لازم نیست که پسر بزرگتر بعد از مرگ پدر مکلف و عاقل باشد،‏‎ ‎‏بلکه اگر هنوز به تکلیف نرسیده یا آنکه دیوانه است بعد از آنکه به تکلیف رسید‏‎ ‎‏و عاقل شد، واجب است نمازهای پدرش را بخواند.‏

مساله 24 ـ ‏اگر پسر بزرگتر بخواهد خودش نماز پدر را بخواند، باید در‏‎ ‎‏مسائل نماز به تکلیف خودش عمل کند، یعنی اگر مثلاً پدر مقلد کسی بوده که‏‎ ‎

‏رای او با رای مجتهدی که پسر از او تقلید می کند در بعضی از مسائل نماز فرق‏‎ ‎‏دارد، پسر باید به رای مجتهدی که خودش تقلید او را می کند عمل کند.‏

مساله 25 ـ ‏قضای نماز میت بر دخترش یا پسر کوچکترش یا خویشاوندان‏‎ ‎‏دیگرش، مثل پدر یا عمو و دایی واجب نیست.‏

مساله 26 ـ ‏اگر بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر بمیرد و هنوز قضای نماز‏‎ ‎‏پدرش را نخوانده، بر برادران دیگرش واجب نیست که نمازهای پدرشان را‏‎ ‎‏بخوانند.‏

‎ ‎