پای استدلالیان چوبین بود
|
پای چوبین سخت بی تمکین بود
|
|
94، 226
|
[ای که در کوچۀ معشوقۀ ما می گذری]
|
با خبر باش که سر می شکند دیوارش
|
|
105
|
[به جهان خرم ازآنم که جهان خرم از اوست]
|
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
|
|
109، 216
|
چون «ابیت عندربی» فاش شد
|
«یطعم ویسقی» پی این آش شد
|
|
110
|
جان کمال است و ندای او کمال
|
مصطفی گویان «ارحنا یا بلال»
|
|
113
|
[من از مفصل این باب مجملی گفتم]
|
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
|
|
110
|
الا کل شیء ماخلا الله باطل
|
و کل نعیم لامحالة زائل
|
|
118
|
در ضمیر ما نمی گنجد به غیر از دوست کس
|
هردو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس
|
|
119
|
[این مدعیان در طلبش بی خبرانند]
|
آن را که خبر شد خبری باز نیامد
|
|
168
|
[جایی که عقاب پر بریزد]
|
از پشۀ لاغری چه خیزد
|
|
176
|