تنبیه اشراقی
از بیانات این رساله معلوم شده است نکتۀ عدول از غیبت به خطاب. و این گرچه خود یکی از محسّنات کلام و مزیّتهای بلاغت است که در کلام فصحاء و بلغاء بسیار و موجب حسن کلام، و خود التفات از حالی به حالی
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 277 رفع سئامت از مخاطب کند و نشاطی تازه به روح او بخشد، ولی چون نماز معراج وصول به حضرت قدس و مرقاة حصول مقام انس است، در این سورۀ شریفه دستور این ترقّی روحانی و مسافرت عرفانی را می دهد. و چون بنده در اول سلوک الی اللّه در حجب ظلمانیّۀ عالم طبع و نورانیّۀ عالم غیب محبوس و محجوب است، و سفر الی اللّه خروج از این حجب است به قدم سلوک معنوی، و در حقیقت مهاجرت الی اللّه رجوع از بیت نفس و بیت خلق است الی اللّه و ترک کثرات و رفض غبار غیریّت و حصول توحیدات و غیبت از خلق و حضور لدی الرّب است، و چون در آیۀ شریفۀ مالِکِ یَوْمِ الدّین کثرات را منطوی در تحت سطوع نور مالکیّت و قاهریّت دید، حالت محو از کثرت و حضور در حضرت دست دهد و با مخاطبۀ حضوریّه و مشاهده جمال و جلال تقدیم عبودیّت کند و خداخواهی و خدابینی خود را به محضر قدس و محفل انس برساند.
و شاید نکتۀ این که با ضمیر «اِیّاکَ» تأدیۀ این مقصد را می کند، برای آن باشد که این ضمیر را راجع به ذات است مضمحلاً فیه الکثرات؛ پس، سالک را ممکن است در این مقام حالت توحید ذاتی دست دهد و از کثرت اسماء و صفات نیز منصرف و وجهۀ قلبْ حضرت ذات بی حجب کثرات شود. و این آن کمال توحید است که امام موحّدان و سر حلقۀ عارفان و پیشوای عاشقان و سر سلسۀ مجذوبان و محبوبان، امیر المؤمنین صلوات اللّه علیه و اولاده المعصومین فرماید: و کَمالُ التَّوْحیدِ نَفْیُ الصِّفاتِ عَنْه. زیرا که صفت را وجهۀ غیریّت و کثرت است، و این توجّه به کثرت - ولو کثرت اسمائی – از سرائر توحید و حقایق تجرید بعید است؛ و لهذا شاید سرّ خطیئۀ آدم علیه السلام توجّه به کثرت اسمائی است که روحِ شجرۀ منهیّه است.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 278