فصل دوم در آداب قیام است
و آن، چنان است که سالک خود را حاضر در محضر حقّ ببیند و عالم را
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 147 محضر ربوبیّت بداند و خود را از حضار مجلس و مقیم بین یدی اللّه محسوب کند، و عظمت حاضر و محضر را به قلب برساند و اهمّیّت مناجات با حق تعالی و خطر آن را به قلب بفهماند؛ و با تفکّر و تدبّر، قبل از ورود در صلوة، قلب را حاضر کند و به او بزرگی مطلب را بفهماند و آن را ملتزم کند به خضوع و خشوع و طمأنینه و خشیت و خوف و رجا و ذلّ و مسکنت تا آخر نماز. و با قلب مشارطه کند که از این امور مراقبت و محافظت کند، و تفکّر و تدبّر در احوال بزرگان دین و هادیان سبل کند که برای آنها چه حالاتی دست می داده و آنها چه معامله ای با مالک الملوک می کردند؛ و از احوال ائمّۀ هدی سرمشق اتخاذ کند و تأسی به آن بزرگواران کند و از تاریخ بزرگان دین و ائمّۀ معصومین اکتفا به سال و روز وفات و تولّد و مقدار عمر شریف و امثال این امور، که چندان فایده بزرگی ندارد، نکند؛ بلکه عمدۀ سیر او در سیر و سلوک ایمانی و عرفانی آنها باشد، که معاملات آنها در عبودیّت چه بوده و در سیر الی اللّه چه مشیی داشتند و مقامات عرفانی آنها، که از کلمات معجز آیات آنها به دست می آید، چه اندازه بوده.
افسوس که ما اهل غفلت و سکر طبیعت و مغروران بی مایه در تمام امور دست نشاندۀ شیطان پلید هستیم و هیچ گاه از خواب گران و نسیان بی پایان بیرون نمی آییم؛ و استفادت ما از مقامات و معارف ائمّۀ هدی علیهم السلام به قدری کم و ناچیز است که به حساب درست نیاید؛ و از تاریخ حیات آنها به قشر و صورت اکتفا کردیم و از آنچه غایت بعثت انبیاء علیهم السلام است بکلّی صرف نظر کرده و در حقیقت مشمول مثل معروف اِسْتَسْمَنَ ذا وَرَمٍ. هستیم. و ما اکنون در این مقام بعضی از روایاتی که در این باب وارد است ذکر می کنیم شاید بعض از اخوان مؤمنین را تذکّری حاصل آید. والحمدللّه و له الشّکر.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 148 عن محمدبن یعقوب باسناده عن ابی عبداللّه علیه السلام، قال: کانَ عَلیُّ بْنُ الْحُسینِ علیهما السلام اِذا قامَ اِلی الصَّلوةِ، تَغَیَّرَ لَونُهُ. ف اذا سجَدَ لَمْ یَرفَعْ رَأْسَهُ حتّی یَرْفَضَ عَرَقاً.
و باسناده عنه علیه السلام، قال: کانَ اَبی یقولُ کانَ عَلیُّ بنُ الحُسَینِ اِذا قامَ اِلی الصَّلوةِ، کِاِنِّهُ سٰاقُ شَجَرٍ لا یَتَحَرَّکُ مِنْهُ شَیْ ءٌ اِلاّ ما حَرَّکَتِ الرّیحُ مِنْه.
و عن محمدبن علی بن الحسین فی العلل باسناده عن ابان بن تَغْلِبَ قالَ: قُلْتُ لاِبی عبداللّه علیه السلام: انّی رَاَیْتُ عَلی بنَ الحُسینِ اِذا قامَ اِلی الصَّلوةِ، غَشِیَ لَوْنَهُ لَوْنٌ آخَرُ. فقال لی: واللّه اِنَّ عَلَّی بنَ الْحُسینِ کانَ یَعْرِفُ الِّذی یَقومُ بَیْنَ یَدَیْه.
و عن السّیّد عَلّی بن طاوُسَ فی فَلاح السائل فی حدیثٍ، فَقالَ اَبو عَبْدِاللّه علیه السلام: لا تَتِمُّ الصَّلوةُ اِلاّ لِذی طُهْرٍ سابغٍ وَ تَمامٍ بالغٍ غیرِ نازغٍ و لا زائِغ، عَرَفَ فَوَقَفَ، و اَخْبَتَ فَثَبَتَ؛ فَهُوَ واقِفٌ بَیْنَ الْیَأْسِ وَ الطَّمَعِ وَالصَّبْرِ وَالجَزَعِ کَأَنَّ الْوَعْدَ لَهُ صُنِعَ وَالوَعیدَ بِهِ وَقَعَ؛ یُذِلُّ عِرْضَهُ وَ یُمَثِّل عَرْضَهُ؛ وَ بَذَلَ فی اللّه المُهْجَّةَ، وَ تَنَکَّبَ اِلَیْه الْمَحَجَّةَ غَیرَ مُرْتَغِمٍ بِارْتغامٍ؛ یط قْطَعُ علائِقَ الاِْهتِمٰامِ بِعَیْنِ مَنْ لَهُ قَصَدَ، وَ اِلَیهِ وَفَدَ وَ مِنْهُ استَرْفَدَ. فِاذا اَتٰی بذلِکَ، کانَتْ هِی الصَّلوٰةُ الَّتی بها اُمِرَ و عَنها اُخْبِرَ. و اِنَّهٰا ِهَی الصَّلٰوةُ الَّتی تَنْهٰی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ المُنْکَرِ...الحدیث.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 149 و عن محمد بن یعقوب باسناده الی مولانا زَیْنِ العابِدین علیه السلام اَنَّهُ قال: وَ اَمّا حُقُوقُ الصَّلوٰةِ، فَاِنْ تَعْلَمَ اَنّها وَفَادَةٌ اِلی اللّه وَ اَنَّکَ فیها قائِمٌ بَیْنَ یَدَیِ اللّه . فَاِذا عَلِمْتُ ذلِکَ، کُنْتَ خَلیقًا اَنْ تَقوُمَ فیها مَقامَ الْعَبْدِ الذَّلیلِ الرّاغِبِ الرّاهِبِ الخائِفِ الرّاجِیِ الْمِسْکینِ المُتَضَرَّعِ المُعْظِمِ مَقاَم مَنْ یَقومُ بَیْنَ یَدَیْهِ بالسُّکونِ و الْوَقارِ وَ خُشوعِ الاطْراف وَ لِینِ الْجَناحِ و حُسْنِ المُناجاتِ لَهُ فیِ نَفْسِهِ وَ الَّطَلبِ اِلیهِ فی ِفکاکِ رَقَبَتِهِ الَّتی احاطت به خطیئته و استهلکتها ذنوبه، و لا قوة الا باللّه .
و عن النّبی صلی اللّه علیه و آله: اُعْبُدْ رَبَّکَ کَاَنَّکَ تَراهُ؛ فاِن لَمْ تَکُنْ تَراهُ، فَاِنّهُ یَرْاک.
و عن فِقْهِ الرضا علیه السلام: فَاِذٰا اَرَدْتَ اَنْ تَقُومَ اِلی الصَّلوٰةِ، فَلا تَقُمْ اِلَیها مُتَکٰاسِلاً وَ لا مُتَناعِساً وَ لا مُسْتَْعجِلاً وَ لا مُتَلاهیاً؛ وَ لکِنْ تأْتیها عَلی السُّکوُنِ وَ الوَقارِ وَ التُّؤْدَةِ. وَ عَلَیْکَ بالخُشوعِ وَالخُضوع مُتَواضِعاً للّه عَزَّ وَ جَلَّ مُتَخاشِعاً؛ عَلَیْکَ
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 150 الخَشْیَةَ وَ سیماءَ الخَوْفِ راجِیاً خائِفًا بِاُّلَطمأْنینَةِ عَلی الْوَجَلِ والْحَذَرِ؛ فَقِفْ بَیْنَ یَدَیهِ کالْعَبدِ الاْبِقِ المُذْنِبِ بَیْنَ یَدَیْ مَوْلاهُ. فَصِفْ قَدَمَیْکَ، وَانْصَبْ نَفْسَکَ؛ وَ لاٰ تَلْتَفِتْ یَمیناً و شِمٰالاً؛ وَ تَحْسَبْ کَاَنَّکَ تَرٰاهُ؛ فَاِنْ لَمْ تَکُنْ تَراهُ، فَاِنَّهُ یَرٰاک ... الحدیث.
و فی عُدّة الداعی: رُوِیَ اَنّ اِبراهیمَ علیه السلام کانَ یُسْمَعُ تَأَوُّهُهُ عَلی حَدِّ میلٍ، حَتّی مَدَحَهُ اللّه بِقَوْلِهِ: «اِنّ اِبراهیمَ الَحَلیمٌ اَوّاهٌ مُنیبٌ.» وَ کانَ فی صَلوٰتِهِ یُسْمَعُ لَهُ اَزیْر کَاَزیرِ الْمِرْجَلِ. وَ کَذلِکَ یُسْمَعُ مِنْ صَدْرِ سیدِنا رَسولِ اللّه صلی اللّه علیه وآله مِثْلُ ذلِکَ. وَ کانَتْ فاطِمةُ علیها السَّلامُ تَنْهَجُ فی الصَّلوٰةِ مِنْ خیفَةِ اللّه .الی غَیرِ ذلِکَ مِن الاَخبار.
و در این موضوعات اخبار شریفه بیش از این است که در این مختصر بگنجد. و تفکر در همین چند حدیث نیز برای اهل تذکر و تفکر کفایت می کند ـ هم راجع به آداب صوریه و هم راجع به آداب قلبیه و معنویه و کیفیت قیام بین یدی اللّه .
قدری تفکر کن در حالات علیّ بن الحسین، و مناجات آن بزرگوار با
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 151 حضرت حق، و دعاهای لطیف آن سرور که کیفیت آداب عبودیّت را به بندگان خدا تعلیم می کند. من نمی گویم مناجات آن بزرگواران برای تعلیم عِباد است، زیرا که این کلام بی مغز باطلی است که صادر شده از جهل به مقام ربوبیّت و معارف اهل البیت؛ خوف و خشیت آنها از همه کس بیشتر بوده و عظمت و جلال حق در قلب آنها از هر کس بیشتر تجلّی نموده؛ لکن می گویم باید بندگان خدا از آنها کیفیت عبودیّت و سلوک الی اللّه را تعلّم کنند، وقتی ادعیه و مناجات های آنها را می خوانند لقلقۀ لسان نباشد، بلکه تفکر کنند در چگونگی معاملۀ آنها با حق و اظهار تذلّل و عجز و نیاز نمودن آنها با ذات مقدس.
و لَعَمْرِ الحبیبِ که جناب علیّ بن الحسین از بزرگترین نعمتهایی است که ذات مقدّس حق بر بندگان خود به وجودش منّت گزارده و آن سرور را از عالم قرب و قدس نازل فرموده برای فهماندن طرق عبودیّت به بندگان خود و لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم. و اگر از ما سؤال شود که قدر این نعمت را چرا ندانستید و استفادت از این بزرگوار چرا نکردید، جوابی نداریم جز آنکه سر خجلت به پیش افکنیم و به نار پشیمانی و تأسّف بسوزیم؛ و در آن وقت پشیمانی نتیجه ندارد.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 152