فصل دوم در بعض آداب اباحۀ مکان است
سالک الی اللّه چون مراتب مکان را به حسب مقامات و نشآت وجودیۀ خود فهمید، در آداب قلبیّۀ اباحۀ آنها باید بکوشد تا نماز او از تصرّفات غاصبانۀ ابلیس پلید خارج شود. پس، در مرتبۀ اولی به آداب صوریّۀ عبودیّت و بندگی قیام کند و وفا به عهود سابقۀ عالم ذرّ و یوم المیثاق بنماید و دست
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 106 تصرّف ابلیس را از ملک طبیعت خود دور کند تا با صاحب بیت مراوده و محابّه پیدا نماید و تصرّفاتش در عالم طبیعت غاصبانه نباشد. بعضی از اهل ذوق گوید که معنی آیۀ شریفۀ یٰا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اَوْفُوا بِالعُقُودِ اُحِلَّتْ لَکُمْ بَهیمَةُ الاَْنْعٰام. به حسب باطن، آن است که حلّیّت بهیمۀ انعام موقوف به وفاء به عهد ولایت است. و در احادیث شریفه وارد است که جمیع ارض از امام است و غیر شیعیان غاصب آن هستند. و اهل معرفت ولیّ امر را مالک جمیع ممالک وجود و مدارج غیب و شهود دانند و تصرّف کسی را در آن بی اذن امام روا ندارند.
نویسنده گوید: ابلیس لعین عدوّاللّه است و تصرّفات او و هر تصرّف ابلیسی در عالم طبیعت جائرانه و غاصبانه است؛ پس، سالک الی اللّه اگر خود را از تحت تصرّفات آن پلید بیرون کرد، تصرّفش رحمانی گردد و مکان و ملبس و مطعم و منکح او مباح و پاکیزه شود. و به هر اندازه که در تحت تصرّف ابلیس واقع شود، از حلّیّت بیفتد و شرک شیطان در آن دست یابد: پس اگر اعضاء ظاهرۀ انسان در تصرّف ابلیس واقع شد، اعضاء ابلیسیّه شود و غاصب مملکت حق شود؛ چنانچه عکوف قوای ملکوتیّه در مسجد بدن وقتی مباح و عادلانه است که آن قوا از جنود رحمانی باشد، و الاّ جنود ابلیس را حقِّ تصرّف در مملکت بدن انسانی، که ملک حق تعالی است، نمی باشد. و چون دست تصرّف شیطان را از مملکت قلب، که منزلگاه خاص حق است، کوتاه نمود و قلب خود را خالص برای تجلّیات حق نمود و غیر حق را که ابلیس راه است در آن راه نداد، مساجد ظاهره و باطنه و امکنۀ ملکیّه و ملکوتیّه مباح برای او گردد و صلوة او صلوة اهل معرفت گردد. و بدین وِزانْ طهارت مسجد نیز معلوم گردد.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 107