مقاله ثانیه در مقدّمات نماز است و ذکر بعض آداب قلبیه آن و در آن چند مقصد است
مقصد چهارم در آداب قلبیه وقت است و در آن دو فصل است
فصل دوم در مواظبت از وقت
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

فصل دوم در مواظبت از وقت

مقصد اوّل در طهارت است و در آن چند فصل است / مقصد دوم در شمّه ای از آداب لباس است و در آن دو مقام است / مقصد سوم در آداب قلبیه مکان مصلّی است و در آن دو فصل است

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1394

زبان اثر : فارسی

فصل دوم در مواظبت از وقت

فصل دوم در مواظبت از وقت

‏ ‏

‏     ای عزیز، تو نیز به قدر میسور و مقدار مقدورْ این وقت مناجات را‏‎ ‎‏غنیمت شمار و به آداب قلبیّۀ آن قیام کن؛ و به قلب خود بفهمان که مایۀ حیات‏‎ ‎‏ابدی اخروی و سرچشمۀ فضائل نفسانیّه و رأس المال کرامات غیر متناهیه به‏‎ ‎‏مراودت و مؤانست با حق است و مناجات با او ؛ خصوصاً نماز که معجون‏‎ ‎‏روحانی ساخته شدۀ با دست جمال و جلال حق است و از جمیع عبادات‏‎ ‎‏جامعتر و کاملتر است. پس، از اوقات آن حتّی الامکان محافظت کن. و‏‎ ‎‏اوقات فضیلت آن را انتخاب کن که در آن نورانیّتی است که در دیگر اوقات‏‎ ‎‏نیست. و اشتغالات قلبیّۀ خود را در آن اوقات کم کن بله قطع کن. و این‏‎ ‎‏حاصل شود به اینکه اوقات خود را موظّف و معیّن کنی و برای نماز، که متکفّل‏‎ ‎‏حیات ابدی تو است، وقتی خاصّ تعیین کنی که در آن وقت کارهای دیگری‏‎ ‎‏نداشته باشی و قلب را تعلّقاتی نباشد؛ و نماز را با امور دیگر مزاحم قرار مده تا‏‎ ‎‏بتوانی قلب را راحت و حاضر کنی.‏

‏     اکنون احادیث وارده در احوال معصومین علیهم السلام را به قدر اقتضا‏‎ ‎‏ذکر می کنم تا آن که به تدبّر در حالات آن بزرگواران بلکه تنبّهی حاصل آید؛ و‏‎ ‎‏شاید عظمت موقف و اهمّیّت و خطر مقام را قلب ادراک کند و از خواب غفلت‏‎ ‎‏برخیزد.‏

‏     از بعضی از زنهای رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل شده که رسول‏‎ ‎‏خدا صلّی اللّه علیه و آله با ما صحبت می کرد و ما با او صحبت می کردیم؛‏‎ ‎‏چون وقت نماز حاضر می شد، گویی او ما را نمی شناخت و ما او را‏‎ ‎‏نمی شناختیم، برای اشتغالی که به خدا پیدا می کرد از هر چیز.‏‎[1]‎‏ و از‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 111

‏حضرت امیر صلوات اللّه علیه روایت شده که چون وقت نماز می شد، به خود‏‎ ‎‏می پیچید و متزلزل می شد. عرض کردند به آن حضرت این چه حالی است تو‏‎ ‎‏را یا امیرالمؤمنین. می فرمود: «آمد وقت امانتی که خدای تعالی عرضه داشت‏‎ ‎‏آن را بر آسمانها و زمینها و ابا کردند از حمل آن و ترسیدند از آن.‏‎[2]‎‏ و سیّد‏‎ ‎‏بن طاوس ‏‏[‏‏ قدّس سرّه‏‎ ‎‏]‏‏در ‏‏فلاح السّائل ‏‏نقل فرموده که حضرت امام حسین‏‎ ‎‏علیه السلام وقتی وضو می گرفت رنگش تغییر می کرد و مفاصلش می لرزید.‏‎ ‎‏سبب از آن حضرت پرسیدند، فرمود: «سزاوار است برای کسی که وقوف کرد‏‎ ‎‏بین دو دست صاحب عرش این که رنگش زرد شود و مفاصلش بلرزد.»‏‎[3]‎‏ و‏‎ ‎‏از حضرت امام حسن علیه السلام همینطور منقول است.‏‎[4]‎‏ و از حضرت‏‎ ‎‏امام سجاد علیه السلام روایت شده که وقتی وقت وضو می شد، رنگش زرد‏‎ ‎‏می شد. گفته شد این چه حال است که عارض شما می شود وقت وضو‏‎ ‎‏می فرمود: «نمی دانید بین دو دست کی ایستاده ام؟»‏‎[5]‎

‏    ‏‏ما نیز اگر قدری تفکّر کنیم، و به قلب محجوب مهجور خود بفهمانیم که‏‎ ‎‏اوقات صلوات اوقات حضور در بارگاه قدس حضرت ذی الجلال است،‏‎ ‎‏اوقاتی است که حق تعالی که مالک الملوک و عظیم مطلق است بندۀ ضعیف‏‎ ‎‏ناچیز را به مناجات خود دعوت فرموده و به دار الکرامۀ خود اذن دخول داده تا‏‎ ‎‏فوز به سعادتهای ابدی و سرور و بهجتهای دائمی پیدا کند، از دخول وقت‏‎ ‎‏صلوة به مقدار معرفت خود بهجت و سرور داشتیم. و اگر قلب استشعار‏‎ ‎‏عظمت و خطر مقام کند به مقدار فهم عظمت، خوف و خشیت حاصل‏‎ ‎‏می شود. و چون قلوب اولیاءْ مختلف و حالات آنها متفاوت است به حسب‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 112

‏تجلّیات لطفیّه و قهریّه و استشعار عظمت و رحمت، گاهی اشتیاق ملاقات و‏‎ ‎‏استشعار رحمت و جمال آنها را به سرور بهجت وادار کند ‏و اَرِحْنا یا بِلال‎[6]‎‎ ‎‏گویند. و گاهی تجلّیات به عظمت و قهر و سلطنت آنها را از خود بی خود کند و‏‎ ‎‏رعشه و رعده برای آنها دست دهد.‏

‏     بالجمله، ای ضعیف، آداب قلبیّۀ اوقات آن است که خود را مهیّا کنی‏‎ ‎‏برای ورود به حضور مالک دنیا و آخرت و مخاطبه و مکالمه با حضرت حق جلّ‏‎ ‎‏و علا؛ پس، با نظری توجّه به ضعف و بیچارگی و ذلّت و بی نوائی خود کن و‏‎ ‎‏عظمت و بزرگی و جلال و کبریای ذات مقدّس جلّت عظمته که انبیاء مرسلین‏‎ ‎‏و ملائکۀ مقرّبین در بارگاه عظمتش از خود بی خود شوند و اعتراف به عجز و‏‎ ‎‏مسکنت و ذلّت کنند؛ و چون این نظر را کردی و به دل فهماندی، دل استشعار‏‎ ‎‏خوف کند و خود و عبادات خود را ناچیز شمارد. و با نظری توجّه به سعۀ‏‎ ‎‏رحمت و کمال عطوفت و احاطۀ رحمانیت آن ذات مقدّس کن که بندۀ ضعیفی‏‎ ‎‏را به بارگاه قدس خود با همۀ آلودگی و بیچارگی که دارد بار داده، و او را با همۀ‏‎ ‎‏تشریفاتِ فرو فرستادن فرشتگان و نازل نمودن کتابهای آسمانی و فرستادن‏‎ ‎‏انبیاء مرسلین علیهم السلام دعوت به مجلس انس خود فرموده بدون آن که‏‎ ‎‏سابقۀ استعدادی از برای ممکن بیچاره باشد، یا در این دعوت و حضور برای‏‎ ‎‏حضرتش ـ نَعوذُ باللّه ـ یا ملائکة اللّه و انبیاء علیهم السلام سودی تصوّر بشود.‏‎ ‎‏البتّه قلب را با این توجّه انسی حاصل شود و استشعار رجاء و امیدواری‏‎ ‎‏می کند. پس، با قدم خوف و رجاء و رغبت و رهبت خود را مهیّای حضور‏‎ ‎‏کن؛ و عِدّۀ و عُدّۀ حضور را مهیّا کن؛ که عمدۀ آن آنست که با قلب خجل و دل‏‎ ‎‏و جِل و استشعار انکسار و ذلّت و ضعف و بیچارگی وارد محضر شوی، و خود‏‎ ‎‏را به هیچ وجه لایق محضر ندانی و لایق عبادت و عبودیّت نشماری، و اذن‏‎ ‎‏دخول در عبادت و عبودیّت را فقط از شمول رحمت و عمیم لطف حضرت‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 113

‏احدیّت جلّت قدرته بدانی؛ که اگر ذلّت خود را نصب عین خود کردی و به‏‎ ‎‏جان و دل تواضع برای ذات مقدّس حقی نمودی و خود و عبودیّت خود را ناچیز و‏‎ ‎‏بی ارزش دانستی، حق تعالی با تو تلطّف فرماید و تو را مرتفع کند و به کرامات‏‎ ‎‏خود مخلّع فرماید.‏

کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 114

  • )) مستدرک الوسائل، «کتاب الصّلوة»، «ابواب افعال الصّلوة»، باب 2، حدیث 17.
  • )) منبع پیشین، حدیث 5 و 14.
  • )) سید بن طاووس (ره) در فلاح السائل به نقل از کتاب اللؤلؤیّات در احوالات امام حسن بن علی، علیهماالسلام، آورده است.
  • )) بحارالانوار، ج 77، ص 346، «کتاب الطّهارة»، «ابواب الوضوء»، باب 34، حدیث 34. از فلاح السائل.
  • )) مستدرک الوسائل، «کتاب الصّلوة»، «ابواب افعال الصّلوة»، باب 2، حدیث 35.
  • ))   المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج 1، ص 377. و مولوی در مثنوی گوید: «جان کمال است و ندای او کمال / مصطفی گویان «ارحنا یا بلال.».