تنبیهٌ عرفانیٌ
شاید در تقدیم «ربّ» و ذکر «رحمن» و «رحیم» پس از آن، و تأخیر «مالک»، اشاره ای لطیفه باشد به کیفیّت سلوک انسانی از نشئۀ ملکیّۀ دنیاویّه تا فنای کلّی یا تا مقام حضور نزد مالک الملوک. پس، سالک تا در مبادی سیر است، در تحت تربیت تدریجی «ربّ العالمین» است، زیرا خود نیز از عالمیان و سلوکش در تحت تصرّف زمان و تدریج است. و چون به قدم سلوک از عالم طبیعتِ متصرّم منسلخ شد، مرتبۀ اسماء محیطه که به عالم ـ که جنبۀ سوائیّت در او غالب است - فقط تعلّق ندارد در قلب او تجلّی کند؛ و چون اسم شریف «رحمن» را در بین اسماء محیطه مزید اختصاصی است، آن مذکور گردیده. و چون «رحمن» ظهور رحمت و مرتبۀ بسط مطلق است، مقدّم شده بر «رحیم» که به افق بطون نزدیکتر است؛ پس، در سلوک عرفانی اول اسماء ظاهر تجلّی کند؛ پس از آن، اسماء باطنه، چون سیر سالک من الکثرة الی
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 274 الوحدة می باشد؛ تا منتهی می شود به اسماء باطنۀ محضه که اسم «مالک» از آنها است. پس، در تجلّی به مالکیّت، کثرات عالم غیب و شهادت مضمحل شود و فنای کلّی و حضور مطلق دست دهد. و چون از حجب کثرت به ظهور وحدت و سلطنت الهیّه تخلّص یافت و به مشاهدۀ حضوریّه نائل گردید، مخاطبۀ حضوریه کند و ایّاک نعبد گوید.
پس تمام دایرۀ سیر سایرین نیز در سورۀ شریفه مذکور است: از آخرین حجب عالم طبیعت تا رفع جمیع حجب ظلمانیّه و نورانیّه و دست دادن حضور مطلق. و این حضورْ قیامت کبرای سالک و قیام ساعت او است. و شاید در آیۀ شریفۀ فَصَعِقَ مَنْ فی السَّمٰواتِ وَمَن فی الاَْرضِ الاّ مَنْ شاءَ اللّه مقصود از «مستثنی» این نوع از اهل سلوک باشد که برای آنها قبل از نفخ صور کلّی، صعق و محو حاصل شده. و شاید یکی از محتملات فرمایش رسول خدا که فرمودند: اَنَا وَالسّاعَةُ کَهاتَیْن - و جمع فرمودند بین دو سبّابۀ شریفۀ خود - همین معنی باشد.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 275