تتمیم
بدان که کلمۀ شریفۀ الحمدللّه به حسب بیانی که مذکور شد، از کلمات جامعه ای است که اگر کسی به لطایف و حقایق آن حق را به آن تحمید کند، حق حمد را آن قدر که درخور طاقت بشریّت است بجا آورده. و لهذا در روایات شریفه اشاره به این معنی شده است؛ چنانچه در روایت است که حضرت باقر العلوم سلام اللّه علیه ازمنزلی بیرون آمدند، مرکبشان نبود. فرمودند: «اگر مرکب پیدا شود حمد حق تعالی کنم به طوری که حق حمد است.» پس چون مرکب پیدا شد، سوار شده و تسویۀ لباس خود فرمودند، گفتند: الحَمْدُ للّه و از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت است که فرموده اند: «لا الهَ اِلاَّ اللّه نصف میزان است و الحمدللّه پر کند میزان را.» و این به واسطۀ آن است که به آن بیان که نمودیم الحمدللّه جامع توحید نیز هست.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 256 و از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت شده که «قول بنده که می گوید الحمدللّه سنگینتر است در میزانش از هفت آسمان و هفت زمین.» و هم از آن حضرت منقول است که «اگر خداوند عطا کند جمیع دنیا را به بنده ای از بندگانش پس از آن بگوید آن بنده: الحمدللّه ، آنکه او گفته افضل است از آنچه به او عطا شده.» و هم از آن حضرت روایت شده که «هیچ چیز محبوبتر پیش خدا نیست از قول قائل الحمدللّه ؛ و از این جهت خداوند به آن بر خود ثنا گفته.» و احادیث در این باب بسیار است. *
قولُه تعالی: رَبِّ الْعالَمین «ربّ» اگر به معنای «مُتعالی» و «ثابت» و «سیّد» باشد، از اسماء ذاتیّه است. و اگر به معنای «مالک» و «صاحب» و «غالب» و «قاهر» باشد، از اسماء صفتیّه است. و اگر به معنای «مربّی» و «منعم» و «متمّم» باشد، از اسماء افعالیه است.
و «عالم» اگر «ماسوی اللّه » که شامل همۀ مراتب وجود و منازل غیب و شهود است باشد، «ربّ» را باید از اسماءصفات گرفت. و اگر مقصود «عالم ملک» است که تدریجی الحصول و الکمال است، مراد از آن اسم فعل است. و در هر صورت، در اینجا مقصود اسم ذات نیست. و شاید، به نکته ای، مراد از «عالمین» همین عوالم ملکیّه، که در تحت تربیت و تمشیت الهیّه به کمال لایق خود می رسد، و مراد از «ربّ» مربّی، که از اسماء افعال است، باشد.
و بدان که ما در این رساله از ذکر جهات ترکیبی و لغوی و ادبی آیات شریفه خودداری می کنیم، زیرا که آنها را غالباً متعرّض شده اند.و بعض امور که یا اصلاً تعرّض نشده یا ذکر ناقص از آن شده در این جا مذکور می گردد.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 257 و باید دانست که اسماء «ذات» و «صفات» و «افعال» که اشاره ای به آن شد، مطابق اصطلاح ارباب معرفت است. و بعضی از مشایخ اهل معرفت در کتاب انشاءالدوائر اسماء را تقسیم نموده به « اسماء ذات» و «اسماء صفات» و «اسماء افعال» و فرموده است:
و اسَماءُ الذّات هُوَ: اللّه ، الربّ، المَلِکُ، القُدّوسُ، السَّلامُ، المُؤْمِنُ، المُهَیْمِنُ، العَزیزُ، الجَبّارُ، المُتَکَبِّرُ، العَلِیُّ، العَظیمُ، الظّاهِرُ، الباطِنُ، الاَوَّلُ، الآخِرُ الکَبیرُ، الجَلیلُ،المَجِیدُ، الحَقُّ، المُبینُ، الواجدُ، الماجدُ، الصَمَدُ، المُتعالی، الغَنِّی، النورُ، الوارثُ، ذوالجَلالِ، الرقیبُ.
و اَسماءُ الصفات و هِیَ: الحیُّ، الشَّکورُ، القَهّارُ، القاهِرُ، المُقْتَدِرُ، القَوِیّ، القادِرُ، الرَّحمٰنُ، الرحیمُ، الکَریمُ، الغَفّارُ، الغَفورُ، الوَدودُ، الرَّؤوفُ، الحَلیمُ، الصَّبورُ، البَرُّ، العَلیمُ، الخَبیرُ، المُحصیُ، الحَکیمُ، الشّهیدُ، السَمیعُ، البَصیرُ.
و اسماءُ الافعال هُوَ: المُبْدِئُ، الوَکیلُ، الباعِثُ، المُجیبُ، الواسِعُ، الحَسیبُ، المُقیتُ، الحَفیظُ، الخالِقُ، البارِءُ، المُصَوِّرُ، الوَهّٰابُ، الرَّزّاقُ، الفَتّاحُ، القابِضُ، الباسُِط، الخافِضُ، الرّافِعُ، المُعِزُّ، المُذِلُّ، الحَکیمُ، العَدْلُ، اللَّطیفُ، المُعیدُ، المُحْیی، المُمیتُ، الوالی، التَوّابُ، المُنْتَقِمُ، المُقْسِطُ، الجامِعُ، المُغْنی، المانِعُ، الضّارُّ، النّافع، الهادی، البَدیعُ، الرَّشیدُ. ـ انتهی.
و در میزان این تقسیم گفته اند که گرچه تمام اسماء اسماء ذات است لکن به اعتبار ظهور ذات، اسماء ذات گویند؛ و به اعتبار ظهور صفات و افعال، اسماء صفاتیّه و افعالیّه به آنها گویند؛ یعنی، هر اعتبار ظاهرتر گردید، اسم تابع آن است. و از این جهت گاهی در بعضی اسماء دو یا سه اعتبار جمع شود؛ و از این جهت از اسماء ذاتیّه و صفاتیّه و افعالیّه یا دو از این سه شود؛ مثل «ربّ» چنانچه ذکر شد. و این مطلب در مذاق نویسنده درست نیاید و مطابق
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 258 ذوق عرفانی نشود. بلکه آنچه در این تقسیم به نظر می رسد آن است که میزان در این اسماء آن است که سالک به قدم معرفت پس از آن که فنای فعلی برای او دست داد، حق تعالی تجلیّاتی که به قلب او می کند تجلّیات به اسماء افعال است؛ و پس از فنای صفاتی، تجلّیات صفاتیّه؛ و پس از فنای ذاتی، تجلّیات به اسماء ذات برای او می شود. و اگر قلب او قدرت حفظ داشت پس از صحو، آنچه که از مشاهدات افعالیّه خبر دهد اسماء افعال است؛ و آنچه که از مشاهدات صفاتیّه، اسماء صفات؛ و هکذا اسماء ذات. و این مقام را تفصیلی است که در این اوراق نشاید. و آنچه را در انشاءالدوائر مذکور شده، مطابق میزانی که خود دست داده صحیح نیست؛ چنانچه در نظر به اسماء واضح شود.
و می توان گفت که این تقسیم به «اسماء ثلاثه» در قرآن شریف نیز اشاره به آن شده. و آن آیات شریفۀ آخر سورۀ «حشر» است. قال تعالی: هُوَ اللّه الَّذی لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ. الی آخِر الآیات الشریفة.
و این آیات شریفه، شاید اوّلی آنها اشاره به اسماء ذاتیّه، و دومی اشاره به اسماء صفاتیّه، و سومی اشاره به اسماء افعالیّه، باشد. و تقدیم ذاتیّه بر صفاتیّه، و آن بر افعالیّه، به حسب ترتیب حقایق وجودیّه است و تجلّیات الهیّه، نه به حسب ترتیب مشاهدات اصحاب مشاهده و تجلیات به قلوب ارباب قلوب. و باید دانست که آیات شریفه را رموز دیگری است که ذکر آن مناسب مقام نیست. و این که آیۀ دومْ اسماء صفاتیّه، و سوم افعالیّه است، واضح است. و اما «عالم الغیب و الشهادة» و «رحمن» و «رحیم» از اسماء ذاتیّه بودن مبنی بر آن است که «غیب» و «شهادت» عبارت از اسماء باطنه و ظاهره باشد، و «رحمانیّت» و «رحیمیّت» از تجلّیات «فیض اقدس» باشد نه «فیض مقدس». و اختصاص دادن این اسماء را به ذکر، با اینکه «حیّ» و
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 259 «ثابت» و «ربّ» و امثال آن به اسماء ذاتیّه نزدیکتر به نظر می آید، شاید برای احاطۀ آنهاباشد؛ زیرا که اینها از امّهات اسماء هستند و اللّه العالم.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 260