فصل چهارم
عن مِصْباحِ الشَّریعَةِ، قالَ الصَّادِقُ عَلیه السَّلام: لاٰ یَرْکَعُ عَبْدٌ للّه رُکُوعاً عَلَی الْحَقیقَةِ، اِلاّ زَیَّنَهُ اللّه تَعالی بِنوُرِ بَهائِهِ، وَ اَظَلَّهُ فی ظِلالِ کِبْرِیائِهِ، وَ کَساهُ کِسْوَةَ اَصْفیٰائِهِ. وَ الرُّکوعُ اَوَّلٌ، وَ السُّجُودُ ثانٍ، فَمَنْ اَتَی بِمَعْنیٰ الاْوَّلَ، صَلُحَ لِلثّانی وَ فِی الرُّکوُع اَدَبٌ، و فی السُّجوُدِ قُرْبٌ؛ وَ مَنْ لا یَحْسُنُ الاَْدَبَ، لا یَصْلَحُ لِلْقُرْبِ. فَارْکَعْ رُکوُعَ خاضِعٍ للّه بِقَلْبِهِ، مُتَذَلِّلٍ وَ جِلٍ تَحْتَ سُلْطانِهِ، خَافِضٍ لَهُ
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 352 بِجَوارِحِهِ خَفْضَ خائِفٍ حَزِنٍ علی ما یَفُوتُهُ مِنْ فائِدَةِ الرّاکعینَ. وَ حُکِیَ اَنَّ الرَّبیعَ بن خُثَیْمَ کان یَسْهَرُ بالَّلیْلِ اِلَی الْفَجْرِ فی رَکْعَةٍ واحِدَةٍ؛ فَاِذا هُوَ اَصْبَحَ، رَفَعَ (تَزْفَرُـخ) وَ قالَ: آه سَبَقَ المُخْلِصُونَ وَ قُطِعَ بِنٰا. وَ اسْتَوْفِ رُکوُعَکَ بِاسْتِواءِ ظَهْرِکَ. وَانْحَطَّ عَنْ هِمَّتِکَ فِی الْقِیامِ بِخِدْمَتِهِ اِلاّ بِعَوْنِهِ. وَ فِرَّ بِالْقَلْبِ مِنْ وَساوِسِ الشَّیْطانِ وَ خَدائِعِهِ وَ مَکائِدِهِ. فَاِنَّ اللّه تعالی یَرْفَعُ عِبٰادَهُ بِقَدْرِ تَواضُعِهِمْ لَهُ؛ وَ یَهْدیهِمْ اِلی اُصُولِ التَّواضُعِ و الْخُضوُعِ بِقَدْرِ اِطِّلاعِ عَظَمَتِةِ عَلَی سَرائِرِهِم.
در این حدیث شریف اشارات و بشارات و آداب و دستوراتی است؛ چنانچه «تزیّن» به «نور بهاءاللّه » و «اظلال» در تحت «ظلّ کبریاءاللّه » و «تکسّی» به «کسوۀ اصفیاءاللّه »، بشارات به وصول به مقام تعلّم اسمائی و عَلَّمَ آدَمَ الاَسْماءَ کُلَّها است. و تحقّق به مقام فناء صفاتی و حصول حالت صحو از آن مقام است؛ زیرا که مزیّن فرمودن حقْ عبد را به مقام «نور بهاء» متحقّق نمودن او است به مقام اسماء که حقیقت تعلیم آدمی است. و او را در ظلّ و سایۀ «کبریا» که از اسماء قهریّه است، بردن و در فناء آن جای دادن، اِفنای عبد است از خویشتن؛ و پس از این مقام، او را در «کسوۀ اصفیاء» در آوردن اِبقاء او است پس از اِفناء. و از این جا معلوم شود که سجود فناء ذاتی
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 353 است، چنانچه اهل معرفت فرموده اند؛ زیرا که رکوعْ اول است، و آن این مقامات است؛ و سجود ثانی است، و آن نیست جز مقام فناء در ذات.
و نیز معلوم شود که قرب مطلق، که در سجود حاصل شود، میسور نیست جز به حصول رکوع علی الحقیقة؛ و کسی که صلاحیّت برای ثانی بخواهد پیدا کند، باید قرب رکوعی و ادب آن را تحصیل کند.
پس از بیان لطایف و سرایر رکوع و سجود، اشاره فرموده به آداب قلبیّۀ آن از برای متوسّطین. و آن اموری است که بعضی از امور عامّه است، که ما در مقدّمات ذکر نمودیم؛ و بعضی خاصّ به رکوع است. و چون اکثر این امور بیان شده است، از تفصیل آن صرف نظر نمودیم.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 354