رکن اول
رکن اول «تذکر» است که باید در بسم اللّه الرحمن الرحیم حاصل شود؛ و عبد سالک تمام دار تحقّق را به نظر اسمی که فنای در مسمّی است نظر کند. و قلب را عادت دهد که در همۀ ذرّات ممکنات حق جو و حق خواه شود، و فطرت تعلّم اسمایی را، که در خمیرۀ ذات او ثبت است به مقتضای جامعیّت نشئه و ظهور از حضرت اسم اللّه الاعظم ـ که اشاره به آن است در قول خدای تعالی: وَ عَلَّمَ آدَمَ الاَسْماءَ کُلَّها ـ به مرتبۀ فعلیّت و ظهور آورد. و این مقام، از خلوت با حق و شدّت تذکّر و تفکّر در شئون الهیّه حاصل شود، تا جایی رسد که قلب عبد حقّانی شود و در تمام زوایای او اسمی جز از حق نباشد.
و این یک مرتبه از فنای در الهیّت است که قلوب منکوسۀ قاسیۀ جاحدین آن را به این بیان که ما کردیم نتواند انکار کرد، مگر آنکه جحود آن، جحود ابلیسی باشد؛ که آنطور قلوب ـ والعیاذ باللّه ـ از اسم و ذکر حق تنفّر طبعی دارند؛ و اگر حرفی از معارف الهیّه یا ذکری از اسماءاللّه پیش آید، منقبض شوند، و جز از شهوات بطن و فرج به چیزی دیگر چشم دل باز نکنند. و در این طائفه کسانی هستند که برای انبیاء و اولیاء علیهم السلام نیز جز مقامات جسمانی و بهشت جسمانی، که قضای وَتَر حیوانی در آن شود، قائل نیستند؛ و بزرگی مقامات اخرویّه را چون بزرگی دنیایی به سعۀ باغات و انهار جاریه و زیادی حور و غلمان و قصور دانند. و اگر از عشق و محبّت و جذبۀ الهیّه کلامی
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 215 بشنوند، با الفاظ رکیکه و کلمات قبیحه به صاحبانش حمله کنند؛ و گویی به آنها ناسزائی گفته شده که جبران می کنند. این مردم سدّ طریق انسانی و خار راه معرفت اللّه و شیطان آدم فریبند؛ و فوج فوج بندگان خدا را از حق و اسماء و صفات و ذکر و یاد او باز دارند و به مقاصد حیوانیّه و شهوات بطنیّه و فرجیّه متوجه کنند. اینها مأموران شیطانی هستند که به مقتضای و لاَقْعُدَنَّ لَهُم صِراطَکَ الْمُسْتَقیم. سر راه مستقیم الهی نشسته و نگذارند کسی با خداوند خود انس حاصل کند و از ظلمتهای علاقه مندی به شهوات حیوانی، که از آن جمله علاقه مندی به حور و قصور است، رهایی یابد. اینها ممکن است شواهدی از ادعیۀ انبیاء و اهل بیت عصمت علیهم الصلوة و السلام آورند که آنها نیز حور و قصور می خواستند. و این از قصور این طائفه است که فرق بین حبّ کرامة اللّه ، که نظر به کرامت و اعطاء محبوب است که خود علامت محبّت و عنایت است، با حبّ به حور و قصور و امثال آن استقلالاً، که در خمیرۀ شهوت حیوانی است، نگذاشتند. حبّ کرامة اللّه حبّ اللّه است که بالتّبع به کرامت و عنایت نیز سرایت کند ـ (عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.)
و ما حُبُّ الدِّیارِ شَغَفْنَ قَلْبی وَ لٰکِنْ حُبَّ مَنْ سکنَ الدِّیارا
و الاّ علی بن ابی طالب علیه السلام با حور و قصور چه سر و کاری دارد؟ آن سرور را با هواهای نفسانیّه و شهوات حیوانیّه چه تناسب است؟ کسی که عبادتش عبادت احرار است، جزای او جزای تجّار نخواهد بود. عنان قلم گسیخته شد و از مطلب دور افتادم.
بالجمله، کسی که خود را عادت داد به قرائت آیات و اسماء الهیّه از کتاب تکوین و تدوین الهی، کم کم قلب او صورت ذکری و آیه ای به خود
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 216 گیرد، و باطن ذات محقّق به ذکر اللّه و اسم اللّه و آیت اللّه شود؛ چنانچه «ذکر» به رسول اکرم و علی بن ابی طالب صلوات اللّه علیهما و آلهما و «اسماء حسنی» به ائمۀ هدی و «آیة اللّه » نیز به آن بزرگواران تفسیر و تطبیق شده؛ آنها آیات الهیّه و اسماء اللّه حسنی و ذکر اللّه اکبرند. و مقام «ذکر» از مقامات عالیۀ بزرگی است که به حوصلۀ بیان و به حیطۀ تقریر و تحریر بر نیاید؛ و کفایت کند برای اهل معرفت و جذبۀ الهیّه و اصحاب محبّت و عشق آیۀ شریفۀ الهیّه که می فرماید: فَاذْکُرُونی اَذْکُرْکُم. و می فرماید خدای تعالی به موسی: یا موسی، اَنَا جَلیسُ مَنْ ذَکَرَنی.و در روایت کافی رسول خدا فرماید: مَن اَکْثَرَ ذِکْرَ اللّه اَحَبَّهُ اللّه .
و در وسائل سند به حضرت صادق رساند که فرمود: قٰالَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ: یا بْنَ آدَمَ اَذْکُرْنی فی نَفْسِکَ، اَذْکُرْکَ فی نَفْسی. یَابْنَ آدَمَ اَذْکُرْنی فی خَلأٍ، اَذْکُرْکَ فی خَلإٍ. یابْنَ آدَمَ اَذْکُرْنی فی مَلإٍ اَذْکُرْکَ فی مَلإٍ خَیْرٍ مِنْ مَلإِکَ. وَ قٰال: ما مِنْ عَبْدٍ ذَکَرَ اللّه فی مَلإٍ مِنَ النّاسِ اِلاّ ذَکَرَهُ اللّه فی مَلإٍ مِنَ الْمَلائِکَة.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 217