یکی از نکات مهمی که باید ذکر شود، پیشامدی بود که در تهران هنگام اجتماع علما، برای آقای منتظری رخ داد. جریان از این قرار بود که یکی از جلسات که با آقایان علما داشتیم، در منزل یکی از آقازاده های علمای بزرگ کرمان به نام آقای صالحی کرمانی بود، که پدرشان ـ آیت الله شیخ علی اصغر صالحی کرمانی ـ از کرمان به همین خاطر به تهران آمده بود ولی ایشان ــ که در منزلشان جلسه بود ــ روابطی کم و بیش با دستگاه داشت و گویا با یکی از روزنامه ها ( کیهان یا اطلاعات ) همکاری می کرد. در آن جلسه آقای دستغیب، آقای مرعشی، آقای شریعتمداری، آقای خادمی اصفهانی و آقای
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 232 منتظری هم بودند. در پشت بام نشسته بودیم و مشغول صرف شیرینی بودیم، مجلس تقریباً به آخر رسیده بود که آقای شریعتمداری و سایرین رفتند. ما و آقای منتظری نشسته بودیم و آقای منتظری هم اطلاعیه ای تهیه کرده بودند و مطالب زیادی در آن نوشته بودند و مشغول تکمیل آن بودند که ناگهان مأموران وارد شدند. فوراً آقای منتظری آن کاغذها را تکه تکه کرده و خیلی ریز کردند و در همان چراغی که آنجا بود، ریختند.
مامورین آمدند و گفتند: شما اینجا توقیف هستید و نباید بیرون بروید. سپس رفتند و مدتی به این طرف و آن طرف تلفن زدند، و بعد از تلفن هایی که زدند گفتند: شما آزادید، بروید. ما هم خداحافظی کردیم و از منزل خارج شدیم. البته در خیابان اهانت کردند ولی کار دیگری انجام ندادند.
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 233