هنوز مشروطه نبود و شاید مجلس اول که انتخابات صنفی بود با شصت و دو نفر وکلای صنفی تهران تشکیل شد و از سایر نقاط بعداً آمدند. تشکیل مجلس اول 14 مهر ماه 1285 شمسی بود زردشتی ها و ارامنه (عیسوی ها) و کلیمی ها وکیل صنفی داشتند و مرحوم حاج سید عبدالله بهبهانی در رأس و فوق کل امور بودند و در عین قدرت دولت، قانون اساسی و متمم آن و تفکیک قوا تصویب شد و رجال برجسته و غرب دیده و قانون شناس اشتغال داشتند و برای توافق قوانین به احکام اسلام مقرر و تصویب شد پنج نفر به سمت طراز اول از علما انتخاب و در امور و قوانین ناظر باشند این پنج نفر را با حذف عناوین می نویسم. مرحوم آقای حاج سید ابوالحسن موسوی اصفهانی، مرحوم سیدحسن مدرس، مرحوم حاج امام جمعه خوئی، مرحوم حاج آقا نورالله ثقة الاسلام اصفهانی و مرحوم حاج شیخ باقر همدانی. ولی آقای مدرس و آقای امام جمعه خوئی در مجلس دوم شرکت کردند و مرحوم حاج سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم حاج آقا نورالله شرکت نکردند. از قدیم الایام حکومت فردی و شاه و شاهنشاه قبلۀ عالم مطلق الاختیار بود و اسمی از قانون نبود حتی میرزا یوسف خان مستشارالدوله مطلع به اوضاع
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 106 دنیا که کتابی به اسم کتاب یک کلمه نوشته بود و آن یک کلمه قانون بود در ایران ظاهراً نتوانسته طبع کند و در 20 ذی قعده 1287 در پاریس طبع شد. و بالاخره جمعی به خارج برای تحصیل رفتند و مدرسه دارالفنون با اقدام میرزا تقی خان امیر کبیر ایجاد و کم کم قانون ورد زبانها شد و مظفرالدین شاه نیز درویش مسلک و موافق قانون شد و فرمان مشروطه را صادر و عدل مظفر مشهور گردید ولی محمد علی میرزا ولیعهد که از نظر اخلاق و رفتار مستبد و متعدی بود و تبریز که محل اقامت ولیعهد بود از مظالم او به تنگ آمده و چون زیر حمایت روسیۀ مقتدر قاهر جابر و مطیع بود از هیچ قانون و قاعده ای برخوردار نبود. امر امرِ او بود.
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 107