بخش دوم: شرح حال خاندان ما
فصل اول: شرح حال خاندان ما
درگذشت سید احمد هندی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : پسندیده،مرتضی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

درگذشت سید احمد هندی

‏ ‏

‏در هر صورت عمر مرحوم سید احمد هندی فرزند دین علی شاه در سال 1286 یا‏‎ ‎‏اواخر 1285 ه .ق، به پایان رسیده و همۀ فرزندان ایشان (مرحوم سید مرتضی پسر بزرگ‏‎ ‎‏از یک مادر و سید مصطفی پسر و ولد کوچک صغیر ایشان و سلطان خانم و‏‎ ‎‏صاحب خانم‏‎[1]‎‏ و آغا بانو خانم کبار شرعی از مادر دیگر) به زندگانی ادامه می دادند ولی‏‎ ‎‏مرحوم سید مرتضی در سال 1287 یا 1288 ه .ق، از دنیا رفت، و اینکه در بعضی تواریخ‏‎ ‎‏نوشته شده فقط آقا مصطفی و صاحب خانم باقی بوده و زنده مانده اند صحیح نیست‏‎ ‎‏یکی از دخترها شاید سلطان خانم ازدواج کرده بود و دو نفر دیگر ازدواج نکرده بودند و‏‎ ‎‏در منزل با مادر خود زندگی می کرده اند و املاک سهم الارث خود را به مادرشان اجاره‏‎ ‎‏می دهند به هر سالی هر کدام به مبلغ دوازده تومان از قرار ماهی یک تومان و شرط‏‎ ‎‏می کنند که مخارج سالشان را مادرشان متحمل شود. هرگاه مخارج در سال از دوازده‏‎ ‎‏تومان کمتر شد حق نداشته باشند مازاد بگیرند اگر مخارج سال زیادتر شد مادر حق‏‎ ‎‏مطالبه مازاد را نداشته باشد و سهم مرحوم آقا مصطفی از سی تومان در سال بیشتر‏‎ ‎‏می شد. وفور نعمت و قیمت اجناس در آن تاریخ با حالا بیشتر از صدها برابر تفاوت‏‎ ‎‏داشت (حدود 28 سال بعد از آن تاریخ قیمت یک کنیز پنجاه تومان منظور می گردیده)‏‎ ‎‏باز یکی از قباله های دیدنی مرحوم سید مرتضی عموی ما پس از فوت پدر به این شرح‏‎ ‎‏است:‏

‏سه جریب زمین (سه هزار زرع) محدود به جوی رشیدآباد به انضمام زمین سازجی‏‎ ‎‏(ساده) نزدیک باغ مصالح و متصالح را به مبلغ سه تومان در تاریخ 28 ذیقعده 1282‏‎ ‎‏ه.ق، خریده اند و در بین سال ثلث آن را به مبلغ یک تومان به برادر خودشان مرحوم آقا‏‎ ‎‏مصطفی فروخته اند. این قباله دارای شهود زیاد است و التزام کشف فساد نیز دارند و پدر‏‎ ‎‏ما، در این تاریخ صغیر و چهار ساله بودند. یکی از دخترها در این تاریخ شوهر داشته و‏‎ ‎‏شاید در زمان پدرش ازدواج کرده بود.‏


کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 47

‏از القاب و عناوین در قباله ها استنباط می شود که جد ما آدم باسوادی بوده است ولی‏‎ ‎‏کجا درس خوانده و تا چه حد بوده نمی دانم؛ البته اجازه نداشته اند و از وجوهات‏‎ ‎‏مصرف نمی نموده اند فقط از املاک باغات دهات نازی، واسوران و شاهین کاروانسرا و‏‎ ‎‏غیره. مردم متقی و مسلمان حقیقی بودند و سهم مالک را برحسب قراردادهای مختلف‏‎ ‎‏نصف یا ثلث یا یک چهارم به تفاوت آبی کار، دیم زار و غیره می پرداخته اند، برخلاف‏‎ ‎‏حالا که حتی عشر و خمس محصول را به مالک نمی دهند و مالک جز فحش حقی ندارد‏‎ ‎‏(اینها خلاف نیست حتی محصول ما و مرحوم اخوی و حتی حضرت امام را از املاک‏‎ ‎‏موروثی پدری شهری که مشمول اصلاحات ارضی نیست و تا 1357 می داده اند‏‎ ‎‏نمی دهند). بگذرم و اکتفا کنم. اگر مالکی متعدی و ظالم بود به زارعین خودش نبود و به‏‎ ‎‏اغیار و سایرین بود بگذریم مفاصاحساب مالیاتی سال تنگوزئیل‏‎[2]‎‏ (یکی از سالهای برج‏‎ ‎‏ترکی به معنی سال خوک) ربیع الاول 1280 قمری مرحوم سید هندی موجود است که‏‎ ‎‏125 سال قبل در خمین مالک املاک بوده اند و پدر ما تقریباً دو ساله بوده و مادر ما متولد‏‎ ‎‏نشده اند ـ مادر ما خمینی بوده نه هندی اقوام مادری ما در سایر شهرهای ایران غیر از‏‎ ‎‏خمین نیز پراکنده اند.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 48

  •  منظور، صاحبه خانم است.
  • . ماههای سال عبارتند از (حمل ـ ثور ـ جوزا ـ سرطان ـ اسد ـ سنبله ـ میزان ـ عقرب ـ قوس ـ جدی ـ حوت و دلو. سالهای ترکی ـ سیچقان ـ اود ـ پارس ـ توشقان ـ ئوی ـ ئیلان ـ یونت ـ قوئی ـ پیچی ـ تخاقزئی ـ ایت ـ تنگوز).به دنبال این دوازده کلمه یک کلمۀ ئیل به معنی سال اضافه می شد یعنی سیچقان ئیل و غیره و معنی فارسی این دوازده عدد (موش ـ گاو ـ پلنگ ـ خرگوش ـ نهنگ ـ مار ـ اسب ـ گوسفند ـ میمون ـ مرغ ـ سگ ـ خوک) می باشد و اوضاع سال شمسی را با اوضاع و احوال این حیوانات منطبق کرده و در تقویم می نوشتند که سال موش یا خوک چه آثاری دارد و چه اشخاصی می میرند و غیره اوراق را دربانها و علما امضا نمی کردند و مهر می زدند و بعضی مهرها شعر بود مثلاً مهر ناصرالدین شاه          تا که دست ناصرالدین خاتم شاهی گرفت          عدل و داد و معرفت از ماه تا ماهی گرفتترتیب مفاصا حسابها دیدنی بود که حالا به هر کسی نشان بدهیم نمی تواند بخواند و بشناسد تاریخها به ترکی نوشته می شد حساب مالیاتها به نوع خود و سال دوازده ماه بود ولی تاریخ قمری نوشته می شد و مالیات با سال شمسی حساب می شد تقویمها دو نوع بودند یک قسم تقویم به اصطلاح عربی (هر چند عربی نبود) و با اعداد و ساعات و مقارنه ها و سعد و نحس و تسدیس و تربیع و تخمیس و نظایر آن بود که علم مخصوصی داشت و منجمین مطلعی هم بودند و با ستاره ها ساعات را تعیین و پیشگویی می کردند از قِرانها و گرفتاریها و ابر و باران سردی و گرمی خبر می دادند.تمام رجال و اشراف و سلاطین در سفر و حضر از شر و خیر استخراجی ستاره شناسها و منجم ها و تقویم استفاده می کردند ـ در محاسبات مالیاتی از ممیزین و عَزَب دفترها و منشی ها حرف شنوی داشتند و سروکار حکام و مالیات بده ها و مالکین از منشی ها گرفته تا پایین ترها با آنها در این امور بود و این افراد جز به اولاد خود به کس دیگر این محاسبات و دفترنویسی را یاد نمی دادند.