موقع رحلت مرحوم پدرمان ما که کمتر از ده سال داشتیم (دو برادر) همراه همشیرۀ بزرگ و عمه و مادر و زن پدر و همراهان به اراک و تهران رفتیم و در تهران در بازارچه نزدیک محله عباس آباد پایین شهر دبستان خاصی بود با محوطه سرپوشیده شبیه تیمچه ها و دارای چندین سکوی ایوان مانند.
من و اخوی مدتی که در تهران بودیم در این مدرسه که به طرح جدید نزدیک منزل و در بازارچه ای دایر شده بود و مدیر و ناظم بسیار خوش ریخت و خوش قواره و
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 89 خوش لباسی داشت درس می خواندیم آن مدرسه معلم و استاد خط بنام مشاق هم داشت که مرحوم میرزا یحیی خان برادر مرحوم امام قلی خان صارم لشگر بیگلربیکی بود و هر دو عمه زاده ما بودند و ما نزد وی خط را مشق می کردیم و اخوی کوچکتر و دو همشیره دیگر در خمین بودند اخوی کوچکتر ما آقا روح الله (امام خمینی) موقع قتل پدر چیزی کمتر از پنج ماهه بودند و در تحت سرپرستی دایه بسیار مهربان و با شهامت و شجاع به نام ننه خاور که عیال میرزا آقا، تفنگچی مرحوم ابوی در خمین بود و در عمارت اندرون (که بعداً در تقسیم، سهم حضرت امام خمینی شد و ایشان فروختند و در قم خانه خریدند) می زیستند و تمام مدت شیرخوارگی و سالهای بعد در خانه از ایشان نگهداری می کرد و مواظب بود تا ایشان توانستند به تحصیل بپردازند. در دهم ربیع الاول 1323 شش روز بعد از قصاص و کشتن جعفرقلی خان در روزنامه ادب شرح مطلب (شهادت پدرمان) را نوشتند که عیناً می نویسم. مقاله روزنامه ادب، شماره 146، 10 ربیع الاول 1323 صفحه پنج یک ستون تمام و نیز یک ستون دیگر که تحت عنوان (روح تدین و جوهر تمدن) به قلم مرحوم مجدالاسلام کرمانی معروف نوشته شده به این شرح است:
«الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» و از جمله ظلم های فاحشی که جگرها را سوزانید قضیه جعفر قلی کمره ایست که در دوازدهم ذیقعدة الحرام 1320 در حوالی عراق سید جلیل عالم فاضل بزرگوار سید مصطفی مجتهد کمره را که سن شریفش چهل و سه سال زیادتر نبوده با بعضی اشرار از کسانش به ضرب گلوله تفنگ به درجه رفیع شهادت رسانیده جنازه سید بزرگوار را به طرف [اراک ]حمل نمودند. تمام اهالی از علماء، سادات و سایر مسلمانان با کمال زاری و سوگواری جنازه شریف را استقبال نمودند جناب مستطاب شریعتمدار آقای آسید محمد کمره ای که از افاضل عصر داماد سید شهید بوده در تهران به اقامه ماتم پرداخت و عموم علمای اعلام به اظهار همدردی
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 90 به آن مجلس حاضر شدند و از طرف دولت ابد مدت امر به گرفتاری قتله صادر ولی آنها به کوهها پناهنده شدند خانه های آنها به امر امنای دولت خراب و املاک آنها خالصه شده ولی خود آنها دستگیر نشدند تا در ایام صدارت حضرت اشرف ارفع معظم شاهزاده صدر اعظم مجدداً در مقام گرفتاری آنها برآمده نواب اشرف والا نصرت الله خان پسر مرحوم حشمت الدوله را به گرفتاری او مأمور فرمودند معزی الیه بعد از سه روز جنگ در قلعه (یوجان) که از قراء کمره است قاتل ظالم را دستگیر و مغلولاً وارد تهران نمودند، در محبس دولتی محبوس بوده تا این اوقات که زمام امور نیابت سلطنت و جهانبانی راجع به حضرت مستطاب اشرف ارفع اقدس اعظم والا ولیعهد گردون مهد روحنا فداه شد اولین حکمی که از مصدر جلالت و محکمه عدالت صادر شد حکم قتل این ظالم بی انصاف بود و در روز چهارم ربیع الاول 1323 به امر مبارک یعنی به حکم آیین حضرت سید المرسلین بلکه به حکم تمام انبیا و بزرگان عالم به کیفر اعمال خود رسید و این عمل به قدری شایسته و به جا و در خور تمجید و ثنا بلکه باعث دعای عموم مسلمانان است که حد ندارد و می توانیم بگوییم تمام اهالی دارالخلافه از علمای اعلام و سادات عظام و سایر طبقات انام بلکه تمام اهل اسلام به مقتضای «ولکم فی القصاص حیوة» حیاتی تازه و فرحی بی اندازه پیدا نمودند و این قضیه برخلاف تمام قضایای عالم است چه برحسب قاعده کلیه «بذا قضت الایام مابین اهلها مصائب قوم عند قوم فوائد» هر قضیه که رخ دهد جمعی را شادکام و برخی را غمگین و تلخ کام می نماید ولی از این قضیه تمام مردم خرم و شادند به دعای بقای دولت ابد مدت و دوام عمر و عزت حضرت اقدس والا ولیعهد روحنا فداه مشغولند بلکه از این قصاص ............. و فال نیک می زنند و اصلاح تمام امور خود را منتظرند و امروزه هیچ انجمنی و مجلسی در تهران منعقد نمی شود مگر آنکه تمام صحبت اهالی آن تحسین و آفرین و دعا و ثنای شاهزادۀ عادل عامل حضرت اقدس ولیعهد است ما نیز این شرح را محض استظهار اهالی سایر بلدان ایران در جریده ادب نگاشتیم تا آنها نیز با اهالی دارالخلافه هم زبان باشند اقل خدام شریعت طاهره واضعف دعاگویان دولت قاهره مجدالاسلام کرمانی.» روزنامه مربوط به مرحوم آقا
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 91 مصطفی تمام شد.
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 92