پذیرایی و مهمانداری مرسوم عمومی بوده و از همه بیشتر مهمانداری داشته و مهمانی می رفته اند. این نوع مراوده ها و مهمانی ها و روابط در قدیم معمول و مطبوع و متداول ایام بود و در نتیجۀ مراوده با غرب تقلیل و کم کم تحلیل رفت؛ خویشاوندی و دوستی حقیقی
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 8 از میان رفت و غربی ها و غرب زده ها [آن را] از بین بردند و رابطه ها محدود شد.
در آن زمان ـ حتی زمان کوچکی من ـ حکومتها دارای فراش ها و فراش باشی و قره سوران و گزمه بودند در بین اطاق و عمارت مسکونی خانِ حاکم سه دانه تفنگ ته پر چاتمه می زدند. بدین معنی که ته تفنگ را روی زمین و سر سه تفنگ را به هم در هوا نصب می کردند و تفنگچی مراقب بود و اشخاص باید از این محل و با حضور فراش و فراشباشی به خدمت حکومت برسند.
و بردن تفنگ به طور کلی در نزد حاکم ممنوع بود و واردین ولو محترم و متشخص بودند نباید نزد حکومت با عصا و چوب دستی بروند. البته مقام جد ما بالاتر و نفوذ کلمه اش نزد حکام بیشتر از سایرین بوده (و این نفوذ کلمه و قدرت به ارث به مرحومه صاحبه خانم عمه ما رسیده بود).
توضیحاً بسیاری از مردم و رجال خوانین به عنوان درجه یک (خان و بیک که باصطلاح در تلفظ بَک گفته می شد از رجال درجه دو بودند) عموماً دارای نوکر و تفنگچی و تفنگ بودند.
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 9
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 10