در مورد جنگ امیرمفخم با سالارالدوله ابتدا مقدمه ای را لازم می دانم. مظفرالدین شاه با تشکیل مجلس شورای ملی صنفی و فرمان مشروطه و با قانون اساسی و متمم آن و طراز اول موافقت کرد و قسم خورد و قرآن مهر کرد ولی تمام صوری بود. فرمان روسیه و ماموران سیاسی روسیه هم مخالفت با مجلس و قانون به طور کلی و بالخصوص قانون اساسی بود. مظفرالدین شاه همیشه مخالفت می کرد و با مرحوم آقا سید عبدالله بهبهانی
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 27 و مرحوم آقا سید محمد طباطبایی معارضه و مبارزه داشت. مردم اکثراً بدون اینکه بدانند مشروطه و مجلس چی است و قانون یعنی چه به حکم دو عالم فوق و جمع دیگری از علما عدالت و داد می خواستند و بعضی از علما هم مشروطه را خلاف شرع می دانستند و مشروطه مشروعه می گفتند. زد و خورد و تعطیلی و مبارزه شدت داشت، ولی قانون اساسی و متمم تصویب گردید و مجلس برقرار بود ولی کشمکش و ضدیت محمد علی شاه پس از فوت مظفرالدین شاه بالا گرفت و مجلس را 23 جمادی الاولی 1326 به توپ بست و جمعی را کشت و عده ای را محاکمه و تبعید کرد و نسبت به مرحوم آقا سید عبدالله بهبهانی و مرحوم آقا سید محمد طباطبایی بسیار اهانت و بدرفتاری و آنها را تبعید کرد ولی علمای ولایات و رجال برجسته و دنیا دیده و آشنا به قوانین و مشروطه و جمعی از علمای تهران ساکت نشدند و آذربایجان و تبریز و شهرها قیام و با تعطیل عمومی و اجتماع در مساجد و غیره و تشکیل انجمن های سری و علنی علیه محمد علی شاه قیام کردند مقدمتاً بنویسم مجلس صنفی اول در تاریخ 14 مهر ماه 1285 شمسی تشکیل گردید و در تیر ماه با توپ بستن به مجلس تعطیل شد و سیاسیون و مشروطه خواهان فراری و مخفی و جمعی دستگیر کشته و تبعید شدند و انتخابات شروع نشد. سیاسیون و علما و مردم به اجتماعات و تعطیل بر علیه محمدعلی شاه پرداختند و یک کمیسیون 20 نفره تشکیل و محمد علی شاه را عزل نموده و احمد میرزا پسر او را به سلطنت انتخاب کردند. احمد شاه 12 ساله بود و عضدالملک بزرگ خاندان قاجار به نیابت سلطنت برگزیده شد و 25 تیر ماه 1288 شمسی برابر 27 جمادی الثانی 1327 محمد علی میرزا به سفارت روس پناهنده شد و به روسیه رفت و در تاریخ 1290 شمسی به اسم خلیل تاجر بغدادی با پروانۀ ساختگی به ایران برگشت و به کمک روسها و جمعی خود فروخته در مقام تسخیر ایران و سلطنت بود. سالارالدوله نیز از غرب و جنوب و با تجهیز قوای کامل به قصد سلطنت و اشغال ایران به اشغال شهرها و نصب حکام مشغول بود. لطفعلی خان امیرمفخم بختیاری که مقیم دهات خمین بود پسر سومی خود یدالله خان را با سوار و تفنگچی و فوج سرباز خمین و کمره به
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 28 کمک سالارالدوله فرستاد و رهبر فوج سردار حشمت نصرت الله میرزا برادر خانم امیرمفخم بود و جمعی از خانها نیز با یدالله خان بودند. سالارالدوله تا همدان پیشروی کرد و حکام برای شهرها انتخاب نمود. در این ایام از طرف محمد علی میرزا که پس از پناهندگی به روسیه دوباره به ایران مراجعت کرد و تهران را تسخیر و دولت انتخاب نموده بود، اقبال الدوله به حکومت اصفهان فرستاده شد و معدل الملک پیشکار اقبال الدوله بود.
در همین زمانها مرحوم حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی معروف به ثقة الاسلام به اتفاق جمعی از علما و به نقل بعضی با همراهی مرحوم سید حسن مدرس که در آن ایام در اصفهان و مدرسه جده کوچک مدرس بودند، انجمن سری داشتند و در مساجد علی الخصوص مسجد شاه معروف اصفهان جلسات داشتند و اقبال الدوله علیه ایشان اقدام می کرد. و ایشان از چهار محال بختیاری دهی به اسم جونقان از صمصام السلطنه بزرگ ایل بختیاری و به روایتی از حاج علی قلی خان سردار اسعد استمداد کردند و از طرف خوانین ضرغام السلطنه را با تعدادی سوار مسلح از ایل بختیاری به اصفهان اعزام داشتند و اشرار هم مانند رضا جوزانی و غیره (که نام آنها را فراموش کرده ام) درصدد اشغال یا سوءاستفاده به اصفهان حمله کردند و مردم لوازم قیمتی دکانها را در مدارس علمی و غیره مخفی می کردند. امیرمفخم بختیاری از طرفداران محمد علی میرزا بود و سالها در تبریز با او همکاری داشت ولی نمی دانم چطور بود که قوای خود و مردم را برای جنگ با سالارالدوله و به کرمانشاه فرستاد. باقی خوانین مخصوصاً سردار اسعد بزرگ (پدر جعفر قلی خان سردار اسعد وزیر جنگ رضا شاه که در واقع توسط سردار سپه کشته شد) که مرد رشید و تحصیل کرده در اروپا و در جریان بود با محمد علی میرزا و سالارالدوله مخالف بودند و اصفهان و سایر شهرهای منطقه در اختیار بختیاریها بود. سردار اسعد یا صمصام السلطنه نجفقلی خان شرحی به امیرمفخم می نویسند و سردار می نویسد املاک خودم را در محضر شرع به شما واگذار می نمایم که با محمد علی میرزا همراهی نکنید و بین شما و خوانین و ایل اختلاف ایجاد نشود امیرمفخم می نویسد پوست و گوشت و استخوان من از اعلیحضرت محمد علی شاه است و نمی توانم از او صرف نظر کنم ـ در هر صورت خوانین از چهار محال و سپهدار از شمال و ایلات و
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 29 طوایف دیگر قیام کردند و منجر به فرار محمد علی میرزا و سالارالدوله شد و در اصفهان ضرغام السلطنه با اقبال الدوله درگیر شد که موجب فرار اقبال الدوله گردید و سلطنت احمد شاه استقرار یافت.
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 30