بخش دوم: شرح حال خاندان ما
فصل اول: شرح حال خاندان ما
بی قانونی های پیش از مشروطه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : پسندیده،مرتضی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

بی قانونی های پیش از مشروطه

‏ ‏

‏در زمان قبل از مشروطه قانون مدون دولتی و مردمی نبود. سلاطین و حکام و والی ها و‏‎ ‎‏امرا به اراده و نظر خود حکومت می کردند. یکی از وسایل تنبیه کردن در آن زمان فلک‏‎ ‎‏بود. پای مردم را فلک می کردند و با ترکه شاخه ای از درختهای بزرگ فردی را که زندانی‏‎ ‎‏می شد، پایش را خلیلی می کردند. خلیلی قطعۀ چوبی ضخیم بود و چند جا برای پا‏‎ ‎‏داشت. پای محبوس را در آنجا قرار می دادند و در آخر خلیلی روی تخته آهن را قفل‏‎ ‎‏می کردند و محبوس موقع وضو و نماز و غیره آزاد می شد و باقی اوقات زیر نظر حاکم‏‎ ‎‏وقت بوسیله فراش و فراش باشی رئیس فراش ها و حتی میرغضب که مأمور کشتار بود‏‎ ‎‏قرار داشتند. اگر زندانی ها دسترسی به علما و سادات داشتند علما وسیله استخلاص‏‎ ‎‏آنها بودند. اکثریت سادات و علما با دیوانی ها و حکام مراوده و مخالطه داشتند و منزل‏‎ ‎‏علما مأمن مظلومان یا مخالفان حکام بود.‏

‏در تمام یا بیشتر شهرها و بخشها خوانین و ایلات و عشایر بودند و عموم آنها و علما و‏‎ ‎‏سادات دارای اسلحه و تفنگ بودند. تفنگهای زیادی در بازار علناً معامله می شد طوری‏‎ ‎‏بود که حتی کسبه و تجار مسلح می شدند تجار بازار و کسبه عمامه و عبا و قبا داشتند.‏‎ ‎‏عباها را نوعاً زیر بغل می گرفتند و موقعی که منزل علما یا رجال و امرا می رفتند عبا را به‏‎ ‎‏دوش می گرفتند. تفنگها یک نوع سرپر بود برای شکار طیور و آهو و غیره مثلاً به اسم‏‎ ‎‏تفنگ حسن موسی و انواع دیگر به اسم وَرَندل،  مکنز و طلیعه ته پر بودند و فشنگ‏‎ ‎‏سربی داشتند و خود مردم فشنگها را پر می کردند یک نوع هم هفت تیر و ده تیر و موزر‏‎ ‎‏یک تیر بود و فشنگ آنها فلزی بود. مردم خلع سلاح نمی شدند. تجار برای حفظ خود با‏‎ ‎‏تفنگ و قنداق و غیره در زیر حمایت علما حتی به نام نوکر مفت و مجانی خدمت‏‎ ‎‏می کردند و محفوظ بودند بعضی حکام و بعضی خوانین و بعضی رؤسای ایلات و عشایر‏‎ ‎‏مردم را زندان و جریمه می کردند مثلاً پنج تومان یا ده تومان. اواخر ترقی کرده بود و به‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 66

‏سی تومان هم نسبت به بعضی می رسید. دزدی شبانه به خانه ها رایج بود. آن زمان‏‎ ‎‏خیابان نبود، در کوچه زوردارها مردم را می زدند و مردم فرار می کردند در منزل علما یا‏‎ ‎‏سادات محل یا امامزاده و مساجد متحصن می شدند، به اصطلاح روز، بست می نشستند‏‎ ‎‏و مسأله حل می شد زنها با کمال عشق و علاقه حجاب را کاملاً مراعات می کردند. چادر‏‎ ‎‏مشکی هم سر می کردند حتی نزد محارم و پدر و برادر. چارقد مشمش برای مردم فقیر و‏‎ ‎‏متوسط و چارقد گارش برای سرمایه دارها. سرمایه های بزرگ صد تومانی بود و‏‎ ‎‏معاملات با یک ریال و یک دهم تومان و کمتر بود و یک ریال (یک قران) چهل تا هشتاد‏‎ ‎‏پول بود و با یک ریال گاهی هشتاد معامله می شد اوضاع هشتاد سال قبل را اگر بنویسم‏‎ ‎‏برای امروزی ها قابل قبول نیست.‏


کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 67

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 68