لطفعلی خان امیرمفخم بختیاری، حاکم علی الاطلاق بود، به شاه به وزیر به دولت اعتنا نداشت، زور می گفت، زندانی می کرد، آدم می کشت، دماغ می برید، فلک می کرد ولی نماز می خواند منظم و مرتب و اول وقت. یک مؤذن در امیریه ده دو فرسخی خمین داشت و یک مؤذن هم در تهران داشت. مرتب روزه می گرفت، حتی اول ماه و وسط ماه و آخر ماه ـ دستور می داد زکات مالش را به فقرا بدهند ولی متصدی امور او که از همه محتشم تر و بسیار با فضل و خط و سواد بود به نام میرزا حسین خان عظیما گرکانی فقط چند خرواری زکات می داد و همه زکات را نمی داد باقی رؤسای درگاه امیرمفخم، مرحوم میرزا باقرخان مستوفی، مرحوم میرزا فضل الله خان اصفهانی، مرحوم صارم همایون و مرحوم بهادرالملک و این نوع مباشرین اهل نماز و روزه بودند و با زد و خورد و تعدی مخالف بودند. منشی محتشم دیگر امیر مفخم، میرزا حسین خان عظیما نیز مخالف این اعمال بود و یکی دیگر از منشی های بسیار محتشم و با فهم امیرمفخم به نام میرزا ابوالقاسم خان عراقی در موقع بریدن دماغ یکی از کدخدازاده های بختیاری شعری گفته است که:
صبا بگو به امیرمفخم ای درویش دماغ کس نبریده به هیچ مذهب و کیش
و آن شخص که دماغش را بریدند در اثر همین عمل فوت شد. تفصیل این حکایت تأثرآور قابل ذکر است تا موقع خود شرح حال و عملیات امیرمفخم شنیدنی است و آخر کارش هم قابل ذکر است فاعتبروا یا اولی الابصار.
از او چند دختر حالا زنده هستند توضیحاً به دخترها ارث نداد و من خواهشی کردم به دخترها ارث بدهید عذر آورد (دیگر اموال و املاک دو دختر او را متأسفانه و ندانسته
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 17 جمهوری اسلامی مصادره کرد ولی از نزهت السلطنه را در گرکان که خانم دیهیم بود و هست مصادره نکردند و او در تابستانها از میوه باغ برای قم جهت من می فرستاد.) این امیرمفخم نماز شب خوان و روزه بگیر و درویش نعمت اللهی (نیم نانی گر خورد مرد خدا ـ بذل درویشان کند نیم دیگر) ببینید چه ها که نکرد.
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 18