آن زمان وسایل رفت و آمد درون شهری واگنهایی بود که با دو اسب حرکت می کردند در خیابانهای بزرگ تهران خط آهن کشیده بودند و واگن ها روی خط آهن با دو اسب حرکت می کردند و مسافر می بردند و می آوردند. سیصد دینار یعنی سه دهم() یک قران (یک ریال) کرایه می گرفتند و وقتی واگن به آخر خط می رسید اسبها را باز می کردند و به طرف دیگر واگن می بستند واگن برنمی گشت ولی برای حضرت عبدالعظیم قطار راه آهن بود و پانزده شاهی می گرفتند، یعنی یک ریال. هر دو مربوط به خارجیها بود و راه گاری از تهران به شهرهای دیگر مربوط به یک شرکت زرتشتی یا شخصی به نام کیخسرو بود که در بین راه هر چند فرسخ که حرکت می کردند طویله و مهتر داشتند اسبها را عوض می کردند. در مراجعت به خمین، ما با گاری برگشتیم در اوایل راه که خاطرم نیست کجا بود به بدی راه و ناهمواری و حرکت سریع اسبها و تکان تند گاری ما نتوانستیم تحمل کنیم پیاده شدیم و به تهران برگشتیم بیشتر کرایه ما را هم مسترد داشتند در آن زمان وسایل مسافرت گاری یا اسب بود و یا پالکی شبیه لول یا لوده که با آن انگور حمل می کردند و دو لنگه روی قاطر یا یابو (اسب غیراصیل) می بستند در آن ایام عموم رجال و بسیاری از متوسطین اسب و مادیان و قاطر و الاغ داشتند و مادیان ها را به اسبهای عربی و غیر عربی اصیل می کشیدند و آبستن می شدند و کره مادیانهایش دارای پدر (اسب) و مادر (مادیان) اصیل قیمتی و شناخته شده بودند که متصدیان طویله ها میرآخور و مهتر و افراد سرشناس آنها را می شناختند و معرفی می کردند و گران قیمت بودند. بهترین وسیله مسافرت در آن زمان کجاوه بود که بوسیله قاطر یا اسب حمل می شد و دارای دیواره و سقف چوبی بود و دو طرف داشت و جلوی کجاوه پرده داشت که زنها (بی بی) زن آقا، خواهر آقا، دختر آقا و با داشتن چادر و چاقچور و چارقد مشمش که به سر می بستند با آن مسافرت می کردند. حجاب و محجوبیت زنان بسیار چشم گیر و معقولانه و مؤدبانه بود و درشکه و کالسکه نیز وسیله مسافرت رجال و نساء
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 92 طبقه بالا بود. کالسکه کرایه ای نبود. در هر صورت با موفقیت به خمین برگشتیم.
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 93