مرحومه خدیجه سلطان خانم دختر دوم مرحوم میرزا احمد مجتهد خوانساری الاصل و ساکن خمین در تاریخ چهارشنبه 25 ذی الحجه 1312 قمری با مرحوم اسدالله خان سرهنگ فرزند مرحوم حاج محمد باقرخان که از خوانین مهم و بزرگ دالائی بود ازدواج کرد به صداق یک جلد کلام الله و شانزده تومان نقدی صد و پنجاه تومان طلای حمرای صیرفی (بیست مثقال)، چهل و پنج تومان یک جاریه کنیز حبشی، پنجاه تومان یک دست فرش، سی تومان یک دست رختخواب، ده تومان یک طسوج (4 شعیر) از 112 شعیر نازی خمین به مبلغ سیصد تومان. شهود ازدواج مرحوم آقا مصطفی شوهر خواهر زوجه و مرحوم آخوند ملا محمد جواد عموی زوجه و جمعی دیگر بودند. ایشان سالیان متمادی حیات داشت زندگانی مجلل و محترم و شوهرشان صاحب درجه در فوج و نظام و صاحب تفنگچی ها و سوار و سرطویله و میرآخور بود و بحمدالله دارای اولاد و احفاد زیاد شدند و فعلاً اولاد اولاد ایشان زنده و مشغول کشاورزی موتوریزه و بارانی هستند و دارای املاک آبادی در کمره و حوزۀ دالائی هستند و همه به نام فامیلی (دالائی) معروف و محترم می باشند.
مرحومه رباب سلطان خانم دختر سوم مرحوم آقا میرزا احمد با مرحوم میرزا باقر خان مستوفی خمینی ازدواج کرد و در تاریخ 27 شعبان 1316 عقد واقع شد و مهریه عبارت بود از: یک جلد کلام الله پانزده تومان نقد ـ صد و پنجاه تومان ریال ناصرالدین شاهی، نیم دانگ از شش دانگ طاحونه (آسیای رئیس) و نصف یک قطعه باغ واقع در پایین بند و یک شعیر و نیم از 112 شعیر قنات پایین بند خمین و نُه جریب زمین مشاع از زمینهای پایین بند. عاقد مرحوم آقا مصطفی شوهر خواهر زوجه و مرحوم آخوند ملا محمد جواد عموی زوجه و جمعی دیگر بودند و فعلاً یکی از اولادهای این مرحوم آقا میرزا حسن خان مستوفی پسر خالۀ ما در حیات است و در تهران ساکن و مأمور بازنشسته است. میرزا حسن خان سالیان دراز در مشاغل دولتی و ریاست دارایی بود و در سنه 31
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 59 و 32 در شهرداری تهران معاون کل بود ولی عملاً تمام امور در دست ایشان بود شهردار تهران آقای نصرت الله خان امینی بود که هر دو داماد مرحوم دکتر حسین خان عطایی بودند و آقای امینی در تهران است ولی غالباً در اروپا و امریکا اقامت دارند هر دو نفر دارای اولاد و احفاد هستند و خانمشان در حیات است و متأسفانه خانم آقای میرزا حسن خان مستوفی کمره ای مریض و ناراحت است. این دو نفر از رجال محترم و دینی بودند و آقای مستوفی کمره ای با حضرت امام خمینی پسر خاله خود در خمین در نزد اساتید خمین تحصیل می کرده اند. هر دو پسر خالۀ ما در زمان نخست وزیری مرحوم دکتر محمد مصدق با ایشان همکاری داشتند و آقای امینی (نصرت الله خان) بیشتر رابطه و تماس داشت و مرحوم میرزا باقرخان مستوفی از رجال تحصیل کرده و خوش نویس و در امور مالیاتی و ممیزی و جمع و دخل و خرج و حساب مالیاتهای مرکز خمین و تمام دهات و تنظیم صورت مجلسهای مقرری و مستمری و وصول و ایصال و حساب سیاق باب روز استادی ماهر و در منطقه بی نظیر بود.
بد نیست بنویسم که در زمان های سابق مقنی ها دو صنف بودند بعضی را مقنی باشی می گفتند هر چند بی سواد بودند یا مختصر سوادی داشتند ولی در فن قنوات و آب شناسی استادهای ورزیده ای بودند. نگارنده با بعضی آنها کار کردم. بسیار در تشخیص آب رسانی و چاه کندن و کوره زدن اتصال چاهها و مجاری آنها به همدیگر مهارت و استادی داشتند که تمام از روی مبانی علمی بود. آنها هم فن خود را به شاگردها نشان نمی دادند مگر اینکه شاگردها خودشان با ذوق و فهم بودند و درک می کردند. از این مقنی باشی ها شاید کسی به یادگار نمانده باشد. در سده اصفهان (همایون شهر ـ خمینی شهر) و در یزد این استادها زیاد بودند و بسیار ارزان تمام می شد ـ بناهای اصفهان و شهرهای دیگر نیز اساتید فنی و علمی داشتند و سرشار از اطلاعات ساختمانی علمی بودند.
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 60