غزل
پیر مغان
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ۱۲۷۹ - ۱۳۶۸

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

پیر مغان

 

پیر مُغان

عهدی که بسته بودم با پیر می فروش

در سال قبل؛ تازه نمودم دوباره دوش

افسوس آیدم که در این فصل نوبهٰار  یاران، تمام، طَرف گُلستان و من خموش

من نیز با یکی دو گُلندام سیم تن  بیرون رَوم به جانب صحرا به عیش و نوش

حیف است این لطیفۀ عُمر خدای داد  ضایع کُنم به دلق ریایّی و دیگْجوش

دستی به دامن بُت مَه طلعتی زنم  اکنون که حاصلم نشد از شیخ خرقه پوش

از قیل و قال مَدرسه ام حاصلی نشد  جز حرف دلخراش، پس از آنهمه خروش

حالی به کُنج میکده با دلبری لطیف  بنشینم و ببندم از این خلق چشم و گوش

دیگر حدیث از لب «هندی» تو نشنوی

جُز صحبت صفای می و حرف می فروش