جان جهان
بتو دل بستم و غیر تو کسی نیست مرا
جُز تو ای جٰان جَهان دادرسی نیست مرا
عاشق روی توام ای گُل بی مثل و مثال بخدا غیر تو هرگز هوسی نیست مرا
با تو هستم ز تو هرگز نشدم دور، وَلی چه توان کرد که بانگ جرسی نیست مرا
پَرده از روی بینداز بجان تو قسم غیر دیدار رُخت ملتمسی نیست مرا
گر نباشی برم ای پردگی هَر جائی ارزش قُدس چو بال مگسی نیست مرا
مده از جنّت و از حور و قصورم خبری
جز رُخ دوست نظر سوی کسی نیست مرا