چند روز قبل از ورود امام به کشور از طریق اخوی مطلع شدیم که برای توجیه نحوه استقبال از امام باید به تهران بیاییم. جلسه توجیهی در
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 59 منزل یکی از دوستان و یاران انقلاب تشکیل شد. در آن جا مقداری اسلحه و مهمات سبک نظامی وجود داشت. ما قبلا تمرین تیراندازی کرده بودیم و آن شب هم یکی از دوستان شهید عراقی و از مبارزینی که قبلا در لبنان دوره دیده بود نکاتی را آموزش داد. فکر میکنم مسئولیت مجموعه کار با شهید عراقی بود. محلی که برای مأموریت ما در نظر گرفته بودند، از خیابان فرودگاه تا میدان آزادی بود. به محض ورود خودرو حامل امام، نردهها به هم ریخت و تمام پیشبینیها نقش بر آب شد و هیچ کدام از برنامههای طراحی شده برای حفاظت ایشان اجرا نشد. ماشین امام بود و مردم، ما هم به دنبال ماشین میدویدیم و با سختی خود را به بهشت زهرا رساندیم. آن روز از فراموشنشدنیترین روزهای زندگانی من و شاید بسیاری از میلیونها استقبالکنندهای بود که پس از سالها فراق، ورود امام به ایران را با حضور باشکوه خویش جشن گرفته بودند. آنچه که در فیلمها و عکسها و خاطرات مربوط به این رویداد تاریخی در 12 بهمن نشان داده میشود گوشهای است ناچیز از احساسات غیر قابل توصیف اقیانوس عظیم مردم.
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 60