باری، در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز علیرغم آنکه امکان گرفتن وقت و درک حضور امام از نزدیک بارها فراهم بود، ولی هرگز به خود اجازه ندادم که وقت گرانبهای آن بزرگوار را ولو در چند دقیقه هم که باشد، به خود اختصاص دهم. لذا مثل قطرهای در اقیانوس مردم عاشق امام، آن حجت خدا را در فاصلهای نه چندان دور، در بالکن حسینیه جماران زیارت میکردم و هرگز این تصور را نداشتم که روزی در قید حیات باشم و در دورهای پس از ایشان زندگی کنم. این باور
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 158 چنان با روح و جان من عجین شده است که هنوز شخصیت پر برکت ایشان را در هر موقف و میقات انقلاب اسلامی حاضر و ناظر میبینم آن گونه که افشاگر و رسوا کننده متظاهران و منافقان و مؤید و یاور ایثارگران مخلص است. دائما دوستان و رهروان حق و حقیقت را حمایت میکند و دشمنان عدالت و قسط را منکوب میسازد؛ هر چند که مثل همیشه بردبار و صبور است.
از دست غیبت تو شکایت نمیکنم
|
|
|
تا نیست غیبتی، ندهد لذت حضور
|
گر دیگران به عیش و طرب خرماند و شاد
|
|
|
ما را غم نگار بود مایه سرور
|
حافظ شکایت از غم هجران چه میکنی
|
|
|
در هجر وصل باشد و در ظلمت است، نور
|
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 159
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 160