در جریان فوت مرحوم جدمان بود که برای اولین بار آقای خمینی را دیدم. ایشان پیش حاجآقا مرتضی زیاد میآمدند. صحنه رفتار ایشان
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 91 کاملا در ذهنم هست که با داییام (حاج آقا مرتضی حائری) میرفتند و میآمدند. جلسات فاتحه با وجود ممنوعیت، در خانه ما برقرار بود و مردم در آنها شرکت میکردند. در تمام آن جلسات آقای خمینی هم شرکت مینمودند. من اولین بار آن قامت و آن منش را دیدم و در ذهنم قیافه آشنا شد.
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 92