بعد از انتصاب به وزارت ارشاد در اولین جلسهای که به خدمت امام رسیدم، گفتم: آقا من خودم را لایق نمیدانم که در این مملکت وزیر باشم، یک طلبهای هستم و در انقلاب نقشی نداشتهام. مسئولیت، مسئولیت بزرگی است. انقلاب پشتوانه عظیمی دارد. در این لحظات قدری هم متاثر شدم و عرض کردم که آقا شما باید مرا دعا بکنید. ما هم که الآن در این صحنه هستیم به اتکای شماست و چون شما تأیید میفرمایید، ما هم هستیم و الا ما خودمان را لایق این کار نمیدانیم و دعا بفرمایید که لغزش ما کم باشد. فرمودند: من دعا میکنم که لغزش نداشته باشید. امام خیلی لطف فرمودند به من و بنده هم با همان اطمینان معنوی که دعای امام باشد، آمدم و مشغول به کار شدم و امیدوارم که روسیاه نباشم در مقابل روح بلند امام، به خاطر ناتوانیها و احیانا تقصیرهایی که در امر مسئولیت داشتم.
متأسفانه بر اثر بدخواهیها و تنگنظریها، رفته بودند و شکایت کرده بودند که فلانی آثار شریعتی را به زبانهای مختلف دنیا ترجمه کرده و پخش میکند. خب معلوم بود که بنده در ظرف دو ماه نمیتوانم این کا را بکنم. چیزهایی بوده که قبلا وجود داشته و در دوره من هم
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 130 ادامه پیدا کرده بود. البته بنده معتقدم به عنوان یک متفکر اسلامی نشر اندیشههای شریعتی در کنار اندیشههای شهید مطهری و دیگران، وظیفه فکری و فرهنگی ماست. بنده در خدمت امام گفتم: آقا من اصلا هنوز برنامهای برای ارشاد نتوانستهام تدوین بکنم و در حال شناسایی آن جا هستم. بله آثار مرحوم شریعتی هم منتشر میشود؛ ولی این مربوط به دوره سابق است و من هنوز برنامهریزی مشخصی نکردهام. آیا نظر شما این است که نباشد؟ گفتند: «نه، من نمیگویم نباشد. خب به هر حال دولت یک موضع مستقل و بیطرفی باید داشته باشد. آن قسمت از آثار شریعتی که حرف دربارهاش هست، لزومی ندارد که ما منتشر بکنیم؛ ولی آثار خوب ایشان که مشکلی هم ندارد و کسی هم رویش حرف نمیزند منتشر بکنید» یعنی ایشان عنایت داشتند که آن دسته از آثار شریعتی که در جامعه مشکلآفرین نمیشود، منتشر بشود و نظام جمهوری اسلامی نباید خودش را طرفدار یک طیف و یک جریان فکری قرار بدهد و فاجعه است که اگر یک جریان و یک سلیقه فکری خیال بکند که انقلاب مال اوست. همچنان که خود امام فراتر از گرایشها بودند، نظام جمهوری اسلامی هم باید باشد و مثل فرزندان خودش همه اندیشهها را در آغوش بگیرد، که متأسفانه بعضیها این قدر نظرشان تنگ است که خیال میکنند یک بینش خاص باید حاکم باشد و بقیه اصلا قلع و قمع بشوند و از بین بروند. امام هرگز نظرشان این نبود.
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 131