در زمان وزارت چند دفعه به خدمت امام رسیدم. چون که امام دستور داده بودند که همه برگردند سرکار.
آن وقت در حدود صد و بیست مرکز آموزش عالی در کشور بود که بیشتر رؤسایشان فرار کرده بودند و هرجوری بود ما سرپرستهایی
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 195 برای آنها تعیین کردیم.
یادم است که یک وقتی با حضور سرپرستهای دانشگاهها در قم به خدمت امام رفتیم که من عکسی هم دارم از آن زمان که در خدمت امام نشستهایم. در آن جلسه اول بنده تشکری کردم از محضر امام و سپس ایشان صحبت فرمودند و خط کاری دانشگاهها را روشن کردند.
نکتهای را آن جا گفتم که روایتش بد نیست. من کتابی نوشته بودم که در آن زمان (فروردین 1358) تازه از چاپ میخواست در بیاید و عنوانش این بود که «روشنفکر کیست». من در خدمت امام گفتم که من تقدیر و تشکر میکنم از رهبری و زحمات شما و این ستایش به زبان کسی جاری میشود که چندین کتاب در زمان طاغوت منتشر کرده و یکی از آنها را به کسی اهدا نکرده است و اولین کتاب را به شما اهدا نموده است و در پشت آن نوشته است که این کتاب را به امام خمینی اهدا میکنم. امید است تحت هدایت معظم له، مستضعفان که رکن اصلی این نهضت را تشکیل میدهند از مزایای زندگی برخوردار باشند.
کتابامام به روایت دانشورانصفحه 196