1ـ حاج احمدآقا نقل می کرد در مسأله شهادت حاج آقامصطفی حادثه ای پیش آمد که بیانگر روح تعبد حضرت امام نسبت به مسائل شرعی و احکام خداوند بود. در آن روز خانوادۀ حضرت امام قصد داشتند از طریق تلفن منزل با تهران تماس بگیرند. اما ایشان حتی در آن موقعیت که فرزند خود را از دست داده بودند، صریحاً به خانوادۀ خود گفتند: تلفن بیت از بیت المال است و خواست شما برای استفاده از آن، امری شخصی است. بنابراین تماس از طریق آن تلفن جایز نیست.
2ـ یکی از نکاتی که حضرت امام به آن فوق العاده اهمیت می دادند، ساده زیستی و عدم اسراف بود. بارها من خود شاهد بوده ام که امام عزیز از جا برخاسته و به طرفی می روند. پس از مدت کوتاهی متوجه می شدم که ایشان قصد خاموش کردن چراغی را داشته اند که بی مورد روشن بود.
ایشان همچنین دربارۀ تلفنهایی که به دفتر می شد، فرموده بودند: آقایان سعی کنید از کارهای تکراری و مسرفانه جلوگیری کنید و از افراط نیز
بپرهیزید.
3ـ وقتی ایشان لیوان آبی را می خوردند، اگر آب لیوان به نصف می رسید، بر روی آن تکه کاغذی می گذاشتند و بقیۀ آب لیوان را برای رفع تشنگی بعدی خود باقی می گذاشتند. یا اگر زخم یا جراحتی بر بدنشان وارد می شد، دستمال کاغذی را به چند تکه تقسیم می کردند و تکه ای از آن را مورد استفاده قرار می دادند.
4ـ حضرت امام با تمام مشغله ای که داشتند، تمام هزینه های منزل را شخصاً کنترل می کردند. مسئولان مالی موظف بودند قبل از انجام هر خریدی برای بیت، لیست اقلامی را که قصد خرید آنها را داشتند، به امام تحویل بدهند.
5ـ منزلی که امام در جماران سکونت داشتند، به حجت الاسلام والمسلمین آقای امام جمارانی و دو برادرش و یکی از دامادهای ایشان تعلق داشت که به منظور سکونت در اختیار امام قرار گرفته بود. حضرت امام(ره) با توجه خاصی که نسبت به مسائل شرعی داشتند، یک بار تمام آقایانی را که از آنها یاد شد، دعوت کردند و پرسیدند که آیا رضایت به سکونت ایشان دارند یا خیر؟ آقایان نیز پاسخ دادند که رضایت کامل دارند. اما حضرت امام به این هم بسنده نکردند و همسران این آقایان را نیز خواستند و از آنان هم پرسیدند که رضایت دارند یا خیر؟ آنها نیز اعلام کردند که بسیار خوشحال و راضی هستند که امام عزیز افتخار داده و در این منزل سکونت دارند.
6ـ در مورد ساده زیستی حضرت امام ـرضوان الله تعالی علیه ـ باید بگویم که ایشان سعی می کردند همیشه در شرایطی مشابه محرومترین و مستضعف ترین افراد جامعه زندگی را سپری کنند. در این مورد خاطرۀ جالبی را به یاد دارم؛ هنگامی که حضرت امام به جماران تشریف فرما شدند، آقای
جمارانی علاقه داشتند که حسینیه به لحاظ ساختمانی و فرم عمومی اش تغییر یابد و به اصطلاح، تمیز و نو شود. روزی حضرت امام از طریق حاج سیداحمدآقا پیغام دادند که از انجام این کار (بازسازی حسینیه) صرف نظر شود. آقای امام جمارانی بار نخست احساس کرد که حاج احمدآقا در ادای پیغام حضرت امام چندان مصرّ نیست، از این رو به کار تعمیر حسینیه ادامه داد. امام که از این کار عصبانی شده بودند، پیغام دادند: اگر می خواهید حسینیه را تعمیر کنید، بگذارید برای وقتی که من از دنیا رفتم.