151ـ در نجف اشرف چون هوا گرم است تمام آقایان مراجع در نقاط ییلاقی برای خود منزل خریده و یا اجاره نموده اند که ایام تابستان را در آنجا بروند. امسال وقتی من خدمت حضرت آیت اللّه خمینی مشرف شدم، ابتدا فکر کردم
ایشان هم در ییلاق منزلی برای خود تهیه دیده است ولی مشاهده کردم که در شهر نجف هستند. از چند نفر پرسیدم چرا در این گرما آقا به جای خنکی تشریف نبرده اند؟ آنها گفتند که تمام آقایان مراجع به ایشان توصیه نموده اند ولی آقا قبول نکرده است. از حاج آقا مصطفی آقازاده ایشان هم سئوال کردم؛ در جواب گفتند اصرار بی فایده است؛ شما پیش آقا بروید شاید قبول کنند. من پیش حضرت آیت اللّه خمینی رفته و به ایشان گفتم آقاجان در اینجا هوا گرم است و وجود شما در این هوا ناراحت است، خواهش می کنم به مکان خنک تری تشریف ببرید. آقا فرمودند: آیا فرق من و مردمان دیگر چیست؟ که آنها در شهر باشند و من بجای خنکی بروم من به آقا گفتم: شما برای اسلام زحمت زیاد کشیده اید؛ اسلام به شما احتیاج دارد، عزت و عظمت اسلام را شما تا مرزهای دور دست کشانیده اید، ما عزت و عظمت اسلام را از شما داریم که در تمام مراحل پیشقدم بوده اید. باز هم آقا قبول نکردند. لذا برای بار دوم پیش ایشان مشرف شدم و به آقا گفتم ممکن است در این هوای گرم بوجود شما آسیب برسد، مزاج شما پرورده ایران است و به هوای اینجا عادت ندارید. تقاضا می کنم برای سلامتی خود از شهر خارج شوید، اسلام به شما احتیاج دارد، بعد از امام زمان شما هستید، اگر ممکن است خواهش ما را بپذیرید، آخر چرا قبول نمی فرمایید؟ در این موقع آیت اللّه خمینی نگاهی به من کرد و گفت: سعیدی آیا فکر می کنی که من خیال راحتی دارم در حالی که مردم این همه به خاطر من رنج کشیده و مصیبت دیده اند، با وجودی که عده ای به خاطر من در گوشه زندانها بسر می برند، چگونه من راضی می شوم که در مکانی خنک استراحت کنم؟ این است نمونه بزرگی از فرزندان زهرا.
***