145ـ در نجف کولرهایی را از کویت به عنوان هدیه برای ایشان فرستادند که برای خنک کردن هوا مناسب بود. هرچه کردند که آن را نصب کنند، امام اجازه ندادند و گفتند: «به صاحبانش برگردانید.»
146ـ از جمله خصوصیات امام که باید بدان اشاره شود در رابطه با فرزند شهیدشان مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی(ره) بود که خود از بزرگان فضلا و بهترین شاگردهای درس امام بودند. ولی از نظر اقتصادی و مادی، زندگی مرحوم حاج آقا مصطفی و سایر طلاب در یک حد بود. یعنی منزلشان و
شهریه ای که امام به ایشان می دادند با بقیۀ طلبه ها فرقی نمی کرد. و این امر مشهود بود، چیزی نبود که مخفی بماند. به طور کلی آن چیزی که در یک رهبر به خصوص رهبر مسلمانها باید باشد، زهد است، که امیرالمؤمنین علی(ع) می فرمایند: «باید مولایت خود و زندگیش را در سطح ضعیفترین مردم پایین بیاورد.» واقعاً با بودن همۀ امکانات مادی و توجیه استفاده از همۀ آنها، امام و فرزندشان شهید حاج آقا مصطفی، خودشان را به حد یک طلبه رسانده بودند؛ یعنی خانه شان خیلی قدیمی بود و هیچ تشریفات و تشکیلاتی نداشت. به طوری که در یک زمستان دیوار اتاق طبقه دوم منزل امام فرو ریخت و ایشان راضی نشدند که خانه شان را عوض کنند و باز آن دیوار را ساختند و در همانجا باقی ماندند.
147ـ در نجف هوا گرم بود. به امام گفتند که لازم است برای اینجا پنکه بخریم. امام فرمودند: نه. گفتند چون هوا گرم است، اینها که می آیند نماز بخوانند گرمشان می شود. امام فرمودند: «بروند یک جای دیگر نماز بخوانند» تا اینکه مرحوم شهید آیت اللّه مدنی که ملازم ایشان و از دوستان و یاران بسیار قدرتمند و باتقوای امام در نجف اشرف بودند، پنکه ای از خانه شان آوردند که در نماز امام از آن استفاده می کردند. بعد امام دیگر اجازه دادند که یک پنکه بخرند.
148ـ امام هیچ وقت حاضر نشد در نجف ماشین خصوصی داشته باشد، با ماشین کرایه رفت وآمد می کردند.
***