101ـ مشکلات زندگی خصوصی برای امام مطرح نبود. امام اکثراً در قم با نسیه زندگی می کردند. شیخ محمد بقال ته کوچه ارگ یکی از طلبکاران امام
و دیگری حاجی عباس ساوه ای در خیابان ارم بود البته آن بزرگوار بی اندازه خوش حساب بودند. مخصوصاً یادم هست که شیخ محمد یک حلب روغن یادش رفته بود که در حساب بنویسد، امام یادآوری کرده بودند و امام در این امور بسیار حساس بوده و حواس جمعی داشتند و اگر می شنیدند که یک نفر بدحساب است، از او متنفر بودند.
102ـ امام(س) در منزل با قناعت زندگی می کردند و از ریخت وپاش خبری نبود؛ نوعاً ناهار آبگوشت داشتند و شبها یا کته بود یا چلوخورشت قورمه سبزی. امام ساده زندگی می کردند و از اشرافیت بیزار بودند. در پاریس یک سفره ساده با غذای اشکنه و تخم مرغ درست می کردند و همۀ میهمانان بدینوسیله پذیرایی می شدند. در نجف هم وضع امام بسیار ساده بود، به همۀ طلاب به یک منوال شهریه می دادند و فرقی میان ایرانی و افغانی و عراقی نبود.
103ـ به خاطر دارم زمانی که حاج آقا مصطفی عروسی کردند، امام به عنوان هدیۀ عروسی یک تخته قالی 4×3 نیم دار و کهنه برای ایشان خریدند.
***