198ـ حضرت امام، هیچگاه حاضر نبود برای مطرح شدن خود کوچکترین اقدامی بکند، حتی برای چاپ رساله و دادن شهریه. یادم هست که ایشان آمادگی نداشتند که شهریه بدهند. روزی حجج اسلام آقایان مسعودی خمینی و شیخ حسن صانعی به بنده فرمودند که خوب است شما که مورد لطف امام هستید، با ایشان صحبت کنید شاید قبول کنند که شهریه به طلاب بدهند. پر واضح است که مرجعیت بدون دادن شهریه قاعدتاً ممکن نیست. ابتدا که حقیر به ایشان عرض کردم، قبول نکرده و فرمودند دیگران شهریه خواهند داد. حقیر به ناچار با آیت اللّه امینی و آیت اللّه منتظری صحبت کردم و آقایان هم با حضرت امام صحبت کردند و مقداری ایشان را راضی نمودند.
حقیر از آنجایی که تشخیص داده بودم لازم است که زعامت مسلمین به دست ایشان باشد و زعامت و مرجعیت بدون مقدمه و بدون دادن شهریه طبیعتاً غیرممکن است، لذا خوب به یاد دارم که دفعۀ بعد که خدمتش رفتم و جدیت و اصرار زیاد نمودم، به ناچار با گریه به ایشان قبولاندم که هرچه ایشان دارند، شهریه بدهند. آن روز فرمودند حدود دوازده هزار تومان موجود دارم. قرار شد بقیه را بنده تأمین کنم. ابتدا قرض قبول نفرمودند. بنده عرض کردم مقداری وجوهات تقدیم می کنم و مقداری هم به عنوان قرض که خودم شما را بری الذمه می نمایم. خلاصه با آن همه واسطه فرستادن و التماس کردن و زاری نمودن، قبول فرمودند که حقیر پولی خدمتشان تقدیم
دارم و بدین ترتیب شهریۀ اول را آغاز نمودند که بحمداللّه بعداً مرتب داده شد.
199ـ روزی در نجف به حضورشان مشرف شدم و از طریق مکه مقداری معتنابه به اسکناس هزار تومانی و پانصد تومانی خدمتشان بردم. با نهایت بی اعتنایی وقتی دستمال پول را گذاشتم، فرمودند اینها چیست؟ عرض کردم وجوهات. فرمودند: خودت لازم نداری؟ عرض کردم خیر. به قدری به مادیات بی اعتنا بودند که بنده در طول عمر کسی را اینچنین بی اعتنا به مادیات ندیدم.
200ـ حضرت امام در ساده زیستی زبانزد خاص و عام بود و حتی المقدور در زندگیش سعی داشت ساده تر از تودۀ مردم زندگی کند و همواره از زیاده روی پرهیز داشت.
***