108ـ شبی که قرار بود فردایش امام از بغداد به پاریس بروند در هتل دارالسلام بغداد اقامت داشتیم. هتل بسیار عالی و مجلل بود. هنگام شام، دوستان ما مسئول هتل را برای شام صدا کردند. او هم با اشتیاق دوید و معلوم بود که مایل است ببیند این شخصیتی که عراقی ها این همه در مراقبت از او اهتمام دارند و دقیقاً از او مراقبت می کنند، شام چه میل می کند. از امام پرسید شام چه میل دارید؟ فرمودند: «مختصر نان، یک ظرف ماست، کشمش هم همراهم هست، همین کافی است، دیگر چیزی نمی خواهم.» باور کنید، آن مرد از شنیدن این سخنان داشت دیوانه می شد که یک شخصیت جهانی که دولت عراق را این طور به وحشت انداخته شام فقط نان و ماست و کشمش بخورد.
109ـ امام در ایام تبعیدشان در ترکیه، از غذاهای آنجا پرهیز می کردند. این امر به چند عامل بستگی داشت. یکی رعایت مسائل بهداشتی بود و امام به هرحال احتیاط می کردند که هر غذایی را نخورند. علاوه بر این، امام در مصرف برخی از غذاها پرهیز داشتند. با این حال از فروتنی و تواضعی که بر وجود
ایشان حاکم بود، به کسی دستور یا سفارش غذای دیگری را نمی دادند. در نتیجه با اندک غذایی که برایشان تدارک شده بود می ساختند. مثلاً با نان و پیاز سر می کردند، بدون اینکه کسی بفهمد.
***