156ـ یک روز برای کاری خدمت حضرت امام رسیدم و ایشان را در حال دوختن و وصلۀ جورابشان دیدم. گریه ام گرفت و به یاد ساده زیستی مولایشان حضرت علی(ع) افتادم و عرض کردم آقا اجازه بفرمایید یک جفت جوراب برای شما تهیه کنم. فرمودند: از پول کی؟عرض کردم از همان
حقوقی که شما به ما می پردازید. فرمودند: همین که دارم خوب است.
***