تازه فهمیدم نیاز به درس خواندن دارم
امام وقتی درس می گفتند، علما و بزرگان به درس ایشان می رفتند. یادم است آقای
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 229 راستی چندین سال بود که دیگر درس خارج در نجف نمی رفت. یعنی می گفت من بی نیاز از درس آقایان شده ام. درس آقای خویی و آقای حکیم رفته بود، می گفت بی نیاز شده ام. خودش استاد شده بود. درس رسائل می گفت، تفسیر می گفت. وقتی که امام آمد، در درس امام شرکت کرد. حالا شاید هم به خاطر اینکه ببیند چه خبر است. ولی وقتی چند ماه آمده بود، انصافاً بعداً گفت که من تازه فهمیدم که خیلی به درس خواندن نیاز دارم. یعنی احساس کرده بود، امام خیلی از حرفهای تازه دارد که دیگران نداشتند. همین طور علمای دیگر عدۀ زیادی آمدند.
* * *
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 230