آرزوی سعادت همراهی با امام
یک روز بعدازظهر قصد داشتم به درس امام بروم. هنگامی که از صحن خارج شدم و به خیابان آستانه آمدم متوجه شدم حضرت امام هم از حرم بیرون آمده اند و می خواهند به مسجد سلماسی جهت تدریس بروند. من برای پرسشی خودم را به ایشان رساندم. هنگامی که پاسخ امام تمام شد تمایل داشتم که همراه ایشان با چند قدم فاصله همراه شوم زیرا برای خودم سعادتی می دانستم. چند قدمی که رفتیم امام متوجه شدند و برگشتند گفتند: «شما سؤالی دارید»؟ گفتم نه آقا یک سؤال داشتم تمام شد. گفتند: «پس بفرمایید». آنگاه ایستاد تا من رد شوم سپس به راه خودشان ادامه دادند.
* * *
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 34