هر دو خنده مان گرفت
مرحوم حاج آقا مصطفی تعریف می کردند که: «ما (ایشان و پدرشان حضرت امام) توی بحث هایی که می کردیم گاهی که بحث جدی می شد جدال و بلند صحبت کردن و پا فشردن روی مواضع پیش می آمد. کسانی که مراقب امام بودند و از طرف دولت ترکیه ملازم ایشان بودند مأمورینی بودند که به امام علاقمند شده بودند و یک حرمت ویژه ای توی دلشان نسبت به امام ایجاد شده بود و این را بروز می دادند. در یک فرصتی آنها تصور می کردند من با پدرم دعوایمان شده و آمده بودند به طرفداری از امام با من دعوا کنند که تو چرا داد می زنی، چرا فحش می دهی و از این حرفها؛ نمی دانستند ما چه می گوییم که هر دو خنده مان گرفت. گفتیم نه اینها مباحث علمی است و این رسم است که در بین هم مباحثه ای ها و کسانی که بحث علمی می کنند اصرار و پافشاری روی مواضع هست و در نهایت به یک نتیجۀ منطقی می رسیم. شما نگران نباشید. ما با هم دعوا نمی کنیم».
* * *
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 94