پس مطالب خودت کو؟
وقتی به نجف مشرف شدم و توفیق آن رایافتم که در درس استادان نجف هم شرکت کنم، دفترهایی را که حاوی تقریرات درس امام بود، با خودم به نجف برده بودم و بعد از مدتی وقتی تقریراتی را که در نجف نوشته بودم، با آن دفترها مقایسه کردم، تفاوت روشنی بین آنها بود. آن تفاوت این بود که اوایلی که ما به نجف مشرف شدیم، معمولاً طبق عادتی که در درس امام داشتیم، صحبتهای استادان را می نوشتیم و بعد مطالب را تحلیل می کردیم و سعی می کردیم خودمان مطلبی در کنار مطلب استاد داشته باشیم. یعنی تقریرات را که می نوشتیم، یک قسمت این تقریرات، مربوط به چیزی بود که استاد گفته بود و یک مقدار از آن مطالب هم نکاتی بود که به ذهن خودمان رسیده بود. این کار را امام به شاگردانشان عادت داده بودند. حتی یکبار امام از استادشان مرحوم شیخ عبدالکریم حائری قریب به این مضمون را نقل می کردند که: «کسی تقریرات درس را خدمت ایشان آورده بود فرموده بودند که، اینها همه مطالب من است، پس مطالب خودت کو؟ تو چه نوشته ای؟ و اگر مطلبی از خودت نداشتی، لااقل در این زیر، بد و بیراهی می گفتی تا خودت را آنجا نشان بدهی». این عادت در ما آنچنان بود که وقتی من به نجف مشرف شدم، معمولاً تقریرات استادان را که می نوشتم، یک ثلث صفحه گفتۀ استاد بود و دو ثلث زیر صفحه مطالب خودمان بود که مثلاً فلان جای مطلب اشکال دارد و یا نظر استاد را با نظرات دیگران مقایسه می کردیم.
* * *
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 162