آیت اللّه‌ مهدی حائری یزدی
درس اسفار بیشتر جاذبۀ عرفان داشت
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : فرهانی، مجتبی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

درس اسفار بیشتر جاذبۀ عرفان داشت

درس اسفار بیشتر جاذبۀ عرفان داشت 

‏آقای خمینی خصوصاً و اختصاصاً در منزل خودشان به من درس می دادند و گاهی‏‎ ‎‏هم در مدرسه دارالشفاء؛ بنده یک دوره کامل منظومه به استثنای فلکیات منظومه را‏

‏تنها پیش ایشان خواندم. فلکیات را ایشان گفتند که اباطیل است و فلکیات جدید با‏‎ ‎‏اینها قابل مقایسه نیست و تدریس نکردند. آقای خمینی می گفتند اسفار را‏‎ ‎‏نخوانده اند، اما آن را با حاج میرزا خلیل کمره ای مباحثه کرده اند و لذا به نظر من،‏‎ ‎‏درس اسفار ایشان خیلی سنّتی نبود تا بتوان گفت سلسله سند ایشان در تعلیم اسفار‏‎ ‎‏به صدرالمتألهین (مؤلف اسفار) می رسد. هر چه بود حدّت و جودت فهم خود‏‎ ‎‏ایشان بود که می توانست از عهدۀ تدریس اسفار برآید، زیرا این خصوصیت اسفار‏‎ ‎‏است که سطح آن بسیار شیوا و روان است و ژرفای فوق العاده پیچیده و پیل افکن‏‎ ‎‏دارد. شاهد راستین آن حواشی بعضی مُحشّین اسفار است که نکات مخدوش و‏‎ ‎‏غیر وارد به متن کتاب بسیار دارد. ایشان علاقه ای به فلاسفۀ مشّاء و منطق نداشت.‏‎ ‎‏درس اسفار ایشان بیشتر جاذبه عرفان داشت. عرفان را پیش آقای شاه آبادی به‏‎ ‎‏خوبی خوانده بودند و دائماً هم مشغول مطالعه کتب ابن عربی و غیره بودند. لذا به‏‎ ‎‏اسفار از نظر ابن عربی نگاه می کردند، نه از نظر ابن سینا و فارابی؛ به کلمات ابن سینا‏‎ ‎‏و فارابی که می رسیدند به کلی ناراحت می شدند و با توان سرشار عرفانی از‏‎ ‎‏تنگناهای فلسفه خارج می شدند. روزی که من ایرادی اظهار کردم، ایشان در جواب‏‎ ‎‏گفتند: «شما باید از این گونه سخنان ابن سینا استبرا شوید». باری، بعد از تمام شدن‏‎ ‎‏منظومه با دو سه نفر از رفقا، مثل آقای شیخ محمد فکور پیش آقای خمینی اسفار را‏‎ ‎‏شروع کردیم. ده سال طول کشید که اسفار را خواندیم. در این دوره آقای سید رضا‏‎ ‎‏صدر و آقای شیخ عبدالجواد سدهی اصفهانی حضور داشتند. آقای خمینی به بنده‏‎ ‎‏توصیه کردند که در درس اسفار آقای میرزای آشتیانی شرکت کنم، اما بنده از روی‏‎ ‎‏غرور نپذیرفتم و گفتم که دیگر هیچ احتیاجی به خواندن اسفار ندارم. زیرا تقریباً‏‎ ‎‏همۀ اسفار را خوانده و یک بار هم با مرحوم فکور یزدی بحث کرده ام. اما چون‏‎ ‎‏کتاب شفای ابن سینا را نخوانده بودم، به اتفاق دوست عزیز آقای سید عزّالدین‏‎ ‎‏زنجانی، امام جمعه زنجان، به منزل آقای آشتیانی رفتیم و از اول الهیات کتاب شفا‏‎ ‎‏در نزد آقای میرزا مهدی آشتیانی شروع کردیم.‏‎[1]‎

*  *  *

‎ ‎

  • )) نامۀ فرهنگ؛ ش 17 (بهار 74)، ص 102.