به بعضی می گفتند صلاحتان نیست
آیت اللّه خمینی یک درس اسفار می گفتند که هفت ـ هشت نفر از بزرگان از جمله آقای حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی (خمینی شهری) و آقای حاج آقا رضا صدر
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 215 و آقای حاج آقا عزّالدین زنجانی که حالا مشهد است و چند نفر دیگر در آن شرکت می کردند. من و مرحوم مطهری به آقای خمینی گفتیم ما هم بیاییم در آن درس شرکت کنیم؛ چون معمولاً باید از ایشان اجازه گرفت. به بعضی افراد می گفتند نه صلاحتان نیست. آن وقت ما اجازه گرفتیم مبحث نفس اسفار و معاد جسمانی را شرکت کردیم. اسفاری که ما پیش ایشان خواندیم همین مبحث نفس بود. بعد با مرحوم شهید مطهری اول اسفار را با هم مباحثه کردیم. یعنی الهیات بالمعنی الاعم اسفار را با مرحوم شهید مطهری مباحثه کردیم و پیش کسی نخواندیم. البته بعداً آن را هم تدریس کردم.
من و آقای مطهری تا اندازه ای مغزمان سیاسی بود. گاهی می نشستیم در مسائل سیاسی با هم بحث می کردیم. آن وقت با آقای خمینی هم خیلی خودمانی شده بودیم. ویژگی آقای خمینی این بود که در جلسات خیلی رسمی برخورد می کرد و اشخاص نوعاً جرأت نمی کردند با ایشان حرف بزنند و اگر هم کسی چیزی می پرسید ایشان در یک کلمه جواب می داد و ساکت می شد. اما من و آقای مطهری با ایشان خصوصی شده بودیم. گاهی می رفتیم دو ساعت با ایشان کلنجار می رفتیم، چیزی می گفتیم، یک شوخی می کردیم، یک فرع فقهی مطرح می کردیم و آن اُبهت جلسه را می شکستیم. من یادم هست یک وقت با آقای مطهری راجع به مسائل چگونگی رهبری در زمان غیبت امام زمان (عج) مباحثه می کردیم، بحث بدین جا رسید که اهل سنت می گویند امامت در اسلام با انتخاب مردم است و ما شیعیان می گوییم ائمه دوازده گانه ـ علیهم السلام ـ از سوی خداوند متعال و توسط پیامبر اکرم مشخص و معین شده اند ولی در زمان غیبت امام زمان (عج) چگونه باید باشد؟ بالاخره ما به این نتیجه رسیدیم که در عصر غیبت، امامت و رهبری جامعه براساس ضوابط و ملاکهای مشخص شده از سوی اسلام، توسط انتخاب مردم صورت می گیرد و این خلاف مذهب تشیع هم نیست. تا وقتی که امام منصوب هست، امام منصوب، ولی هنگامی که دستمان از امام منصوب کوتاه است، شایسته ترین فرد برای رهبری در چهارچوب ضوابط شرعی توسط مردم انتخاب
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 216 می شود، بالاخره ما در بحث به این نتیجه رسیدیم. بعد این نظر را با مرحوم امام مطرح کردیم، گفتیم بنظر ما این است که این قول ثالثی است، اهل سنت می گویند خلافت به انتخاب است، شیعه می گوید به نصب است، ما می گوییم با هر دو است، تا مادامی که امام منصوب هست، امام منصوب، وقتی که نیست و غایب است امام منتخب و امام منتخب باید مجتهد جامع الشرایط باشد. آن وقت مرحوم امام گفتند نه این جوری نیست. گویا ایشان می خواست با ما جدل کند. گفتند: «مذهب تشیع این است که امام باید معصوم و منصوب باشد. در زمان غیبت تقصیر خود مردم است که امام غایب است، خواجه هم می گوید، وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منا، حالا ما هم لایق نبوده ایم که امام غایب است، ما باید شرایط را فراهم کنیم تا امام زمان (عج) بیاید. ما گفتیم پس در زمان غیبت باید هرج و مرج باشد. فرمود: «این تقصیر خود مردم است، خداوند نعمت را تمام کرده ما باید لیاقت آمدن امام زمان(عج) را در خود فراهم کنیم، نظر شیعه این است که امام فقط باید منصوب و معصوم باشد». این بود اظهارات ایشان در آن وقت و اشاره ای هم به ولایت فقیه نکردند. بعداً که ایشان به نجف رفتند در آنجا دوازده جلسه راجع به ولایت فقیه و حکومت اسلامی بحث کردند و همان نوارها پیاده شد و مقدمه ای برای تشکیل حکومت اسلامی در ایران گردید.
* * *
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 217