دوست ندارم شخصیت شما کوچک شود
امام در رفت وآمدها و دید و بازدیدها همیشه تنها حرکت می کردند. ایشان با دار و دسته ای نمی رفتند و از راه انداختن اصحاب و عساکر و اطرافی متنفر بودند. یادم می آید هنگام رفتن به حرم، در اواسط راه و در کوچه به امام برخورد کردیم و چون دوست داشتیم که همراه ایشان باشیم، لذا پشت سر آقا به طرف حرم مطهر حرکت کردیم. امام وقتی متوجۀ حضور ما شدند، ایستادند و فرمودند: «آقایان فرمایشی دارند؟» گفتیم نه! عرضی نداریم، فقط دوست داریم که همراه شما باشیم و از این کار لذت می بریم. ایشان فرمودند: «شکراللّه سعیکم. من از این کار شما تشکر می کنم. شما آقا هستید، طلبه هستید، محترم هستید، من دوست ندارم که شخصیت شما با حرکت کردن به دنبال من کوچک شود».
* * *
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 109