امام زبان انتقاد به همۀ حرفها داشت
امام طلبه ها را وادار به انتقاد می کرد و به طلبه ها جرأت می داد که کلام از هر بزرگی باشد معصوم نیست؛ کلام خدا هم نیست می شود اشتباه کرده باشد. شما نگویید این کلام از بوعلی یا از فارابی است یا از ملاصدرا است من دیگر باید از آن بگذرم. لذا امام زبان انتقاد و زبان مناقشه نسبت به همه حرفها داشت و این طلبه ها را ورزیده می کرد که هرچه حرف بزرگ و از هر بزرگی باشد غیر از معصوم قابل مناقشه است «لوکان من عند غیراللّه لوجدوا فیه اختلافاً کثیرا» می گوید هرچیزی را از غیر خدا باشد در آن اختلاف و تناقضات است در آن اشتباه است از طرف معصوم و خدا نیست. امام گوش به حرف طلبه ها می داد و تشویق هم می کرد. حرفش این بود که استاد ما (شیخ عبدالکریم حائری) گفت یک کسی مسأله ای را نوشت و فقط حرفهای استاد را نقل می کرد. استاد گفت که این نوشتۀ تو خوب نیست گفت چرا؟ مگر مطالب را ننوشتم؟ گفت همۀ مطالب را نوشتی ولکن زیرش باید خطی بکشی. گفتی قال یعنی استاد گفت. تو هم باید بگویی اقول؛ یعنی من هم می گویم ولو اینکه یک فحشی هم هست زیرش بنویسی. امام اینطور تشویق می کرد یعنی باید طلبه اشکال بکند تا اینکه راه جواب و اشکال معلوم شود.
* * *
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 78