کارشکنی و مخالفت با تدریس امام
در آن زمان یک نوع مخالفتی با درسهای امام می شد. در بین طلبه ها و فضلا عده ای مخالف بودند و کارشکنی می کردند. شاگردان ایشان را پراکنده و بدگویی می کردند. یک کاری می کردند که شاگردها کم بشوند. علت کار ظاهراً این بود که چون امام قبل از آن درس فلسفه می گفتند. فلسفه در آن زمان خیلی مبغوض و منفور بود و گویندگانش هم همینطور بودند. از این رو با امام مخالفت می کردند. قضیۀ معروف آب کشیدن لیوان حاج آقا مصطفی به همین علت بود. ماجرا از این قرار بود که، مدرسۀ فیضیه یک ظرف آبی داشت که مقداری یخ در آن می انداختند تا طلبه ها از آن استفاده کنند. آقامصطفی لیوان را برداشت و مقداری آب خورد. یکی از همان طلبه های مخالف، لیوان آب را برداشت و آبش کشید. شاید هم قصدشان اخلاص بود. نمی توانیم بگوییم عنادی بود. ممکن است بر طبق فرهنگ آن زمان که فلسفه علم خوبی نبود و گاهی می گفتند موجب کفر است این کارها را می کردند.
البته مخالفت ها دلیل دیگری هم داشت. امام در عرفان هم کار کرده بود. کتاب نوشته بود. چاپ نشده بود ولی معروف بود. در آن زمان عرفان هم بدتر از فلسفه بود. ایشان از شاگردهای آقای شاه آبادی بود. خیلی هم به مرحوم شاه آبادی ارادت می ورزید. حتی یکی از فضلایی که از شخصیتهای انقلاب هست و خیلی هم برای امام فداکاری کرده و می کند مخالف شدید با فلسفه بود.
* * *
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 29