حضور دوبارۀ امام عشق
□ سردبیر
عید «حزبالله» مبارک باد. «بهمن» ماه آزادی است. ماه رهایی. ماه مردم و امام. «بهمن» را گرامی داریم، آنسان که عشق را پاس میداریم. هشدار! که در گذر ایام «بهمن» فصل تولد دوباره انسان الهی را فراموش کنیم. یادتان هست سرتاسر خیابانهای انقلاب و میدانهای آزادی را با گلاب اشکهای عاطفه شستشو دادیم و فضا را پر کردیم از عطر و آهنگ دلنشین «الله اکبر». و بر ایوان تاریخ گره کردیم مشتهایمان را به علامت دستانی که از آن پس هرگز تسلیم نشدند. همه جا نمایش وحدت بود و یکدلی، صفیر گلوله بود و فریاد رهایی.
گلخوشههای سرخ شهادت عزیزانتان را بر پهنۀ سپید بهمن، صبورانه و استادانه نشاندید. مجسمههای رذالت و پلیدی را پایین کشیدید و «طاغوت» مظهر وابستگی و ستم را از دیار مقدس بیرون کردید و صحنه را برای شکوهمندترین استقبال تاریخ آماده ساختید تا حضور دوبارۀ «امام عشق» را شاهد باشید. ثانیهها، که هر یک نشان سالها رنج انتظار و مقاومت بود، به کندی گذشتند. ساعت 9 و سی دقیقه و 27 ثانیه بامداد 12 بهمن 57 فرارسید و فرشته درآمد، در حالی که ترانۀ ایمان بر لب داشت و نهال جمهوری اسلامی در دستان مبارکش شکوفههای پیروزی را نوید میداد، نهالی که از 15 خرداد پانزده سال پیش از آن با خون دل آبیاری کرده بود تا در سرزمین عاشقان به ودیعه بگذارد. «امام آمد» و به گواهی جهانیان 11 سال پس از آن کاروان انقلاب را در حوادث سهمگین و توفانزا باصلابتی بینظیر رهبری کرد. و بدین ترتیب از نوادر رهبرانی شد که از لحظۀ قیام تا لحظۀ عروج، آنی در انجام رسالتش تردید نکرد. همیشه با مردم بود، صادق و دلسوز. آرمانی جز حاکمیت دین خدا بر پهنۀ جهان ستمزده معاصر نداشت. شعار و عملش مبارزۀ با مستکبران بود و دفاع از مظلومان و مستضعفان. و به راستی شما مردم خوب چه جوانمردانه در تمام دوران سخت مبارزه و مقاومت بر سر پیمانتان با امام وفاداری کردید. گلزار شهیدان شاهدتان بهترین گواه این مدعاست. و اینک...
و اینک سیزده سال از بهمن 57 میگذرد. امام رسالت الهی خود را در عالیترین حد به انجام رسانیده و حجت را بر همه تمام کرده است و روح مطهرش اکنون ناظر تمامی صحنههاست که چگونه ملتی که پرچمدار انقلاب اسلامی است، از دستآوردهای قیام عظیم خود پاسداری میکند.
چهاردهمین سالگشت پیروزی را در حالی گرامی میداریم که جهان دستخوش سریعترین و بیسابقهترین تحولات گردیده است. پیشبینی اعجابانگیز امام خمینی تحقق یافته است. در حالی که زبدهترین تحلیلگران سیاسی و سیاستمداران کهنهکار در اظهارنظر نسبت به تحولات بلوک شرق دچار تردید و سردرگمی بودند، امام با قاطعیت صدای شکستن استخوانهای مارکسیسم را به گوش جهانیان رساندند. خطر غلتیدن به دام سرمایهداری لجام گسیختۀ غرب، هشدار جدی امام در پیامشان به گورباچف بود که متأسفانه اصلاحطلبان روسی آن را نادیده گرفتهاند. گویا هنوز به این واقعیت پی نبردهاند که امام فرمودند: «مشکل اصلی کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خدا است. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بنبست کشیده و یا خواهد کشید».
وقتی هستی لایتناهی با همۀ عظمتش را
ماشین مکانیکی بدانیم که تنها قوانین محدود و کشف شدۀ ماده بر تحولات شگرف آن حکومت میکند نتیجهای جز آنچه که اتفاق افتاد به بار نخواهد آورد. سوسیالیزم و کمونیزم چیزی جز مولود عصیانگر فلسفه و بینش مادهگرایی غربی نیست و دیر یا زود مشابه همان بحرانی که بساط قطب شرق را درهم پیچید سراغ جهان غرب نیز خواهد رفت.
مگر میتوان روح خداجو و فطرت مطلق گرای بشر را با زرق و برق فریبندۀ مادی و پیشرفتهای تکنولوژیک برای همیشه آرام و سیراب کرد؟! گمان نکنید فساد و بیبند و باری اخلاقی و اجتماعی جوامع امریکایی و اروپایی امری اتفاقی و ناخواسته است. ترویج فساد اخلاق و تخدیر نسل جوان، تنها راه پیشگیری از درک بنبستها و پوچی موجود در نظام ماشینی حاکم بر غرب است. درکی که در صورت وقوع لامحاله به انفجار اجتماعی خواهد انجامید.
در طول تاریخ _ از فرعون و نمرود در عصر کهن گرفته تا ناپلئون و هیتلر و بانیان جنگهای جهانی و جنگ ویتنام و نبردهایی که در اقصی نقاط جهان به وسیلۀ زورمندان معاصر به راه افتاده است _ هیچگاه مستکبران در اوج قدرت حاضر نشدهاند به پیامد جنایات خویش بیاندیشند و به نصایح حکیمان فرزانهای چون امام خمینی گردن نهند. امروز نیز قارونهای سرمایهدار و حکام کاخ سفید یکهتازی میکنند. رقیب چند دهۀ آنان از میدان خارج شده و در بحرانهای خودساخته غرقاند. امریکاییان نظم نوینی را میخواهند که برتری تسلیحاتی و اقتصادی آنان بیهیچ مزاحمتی گسترش یابد و حرف آخر را در همه صحنهها بزنند. طرحهایی همچون انهدام زرادخانههای هستهای کشورهای دیگر، خلع سلاح جهان سوم و ایجاد مناطق خالی از سلاح و گسترش دامنۀ فشار بر کشورهای مستقل به بهانۀ مبارزه با تروریسم و دفاع از حقوق بشر در راستای نظم نوین جهانی دلخواه امریکا مطرح و تعقیب میشوند. برخی از ممالک اروپای غربی و خاور دور میکوشند تا با بهرهبرداری از شرایط فعلی جهان و نفوذ در سرنوشت جمهوریهای آزاد شدۀ شوروی سابق و کشورهای بلوک شرق، با امریکاییان به رقابت برخیزند و تا حدی به رؤیای اروپای متحد، منهای امریکا، جامۀ عمل پوشند. مردم جهان سوم و ممالک اسلامی به خوبی میدانند که رقابتها و کشمکشهای سیاسی که قدرتطلبی و استثمار انگیزه اصلی آن است هیچ ارمغان مثبتی برای ملل در بند نخواهد داشت.
اما واقعیت انکارناپذیر دیگری در آن سوی تحولات سیاسی غرب و شرق وجود دارد که بدون تردید در آیندۀ روابط جهانی و
مرزبندیهای آتی نقش تعیین کنندهای خواهد داشت. اگر در گذشته، زمانی که امام خمینی در تبعید و مبارزان در حبس بودند کسی سخن از استقرار حکومت اسلامی و قطع دست غارتگران و جباران میراند عدهای ظاهربین این سخنان را شعاری بیش نمیدانستند ولی امروز دیگر کسی نمیتواند منکر این حقیقت شود که موج اسلامخواهی در دنیا به صورت فزاینده و بیسابقهای در حال توسعه است. شعار نیست، واقعیت است. در ایران نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی فرو پاشید و حکومت اسلامی برقرار شد. در افغانستان با همۀ توانی که روسها و امریکاییان به کار گرفتند، جهاد اسلامی همچنان پابرجاست. انتفاضۀ مؤمنین فلسطین اشغالی تنها نقطه امید گردید و کنفرانس مادرید نیز کاری از پیش نبرده است. در لبنان تمام قدرتها متحد شدند تا حزبالله را به زانو درآورند ولی توفیقی به دست نیاوردند. احزاب اسلامگرا در سودان و الجزایر مطرح و پیروزند. در مراکش، مصر، تونس و اردن، ترکیه و دیگر بلاد اسلامی تمام همت سران وابسته صرف بسیج نیروهای امنیتی و نظامی برای مهار موج اسلامخواهی جوانان میشود.
مسلمانان کشمیر برای استقلال خطّه اسلامی خود میجنگند. چندین کشور دیگر بر تعداد ممالک اسلامی افزوده شده و مردم جمهوریهای مسلماننشین شوروی و یوگسلاوی و... برای بازیابی هویت اسلامی خویش تلاش میکنند. در عراق صدام مفلوک با حیلهها و ترفندهای امریکایی سرپا نگه داشته میشوند تا اسلامگرایان حکومت را به دست نگیرند. روزی نیست که سران امریکا و غرب رسماً و علناً نسبت به خطرات اسلامگرایی، و به گفتۀ آنان بنیادگرایی هشدار ندهند. آنان درست تشخیص دادهاند، بخش عمدهای از انرژی و منابع و ذخایر اقتصادی و حساسترین مناطق استراتژیک جهان در اختیار کشورهای اسلامی است. اقتدار سیاسی، نظامی و اقتصادی غرب تا اندازۀ زیادی مرهون چپاول ذخایر این مناطق در طول سالیان دراز گذشته است. پیروزی اسلامگرایان در هر نقطهای منجر به تقویت جبهه اسلام در سطح بینالمللی و قطع دست غارتگران غربی از منطقهای از بلاد اسلام خواهد شد. اسلامگرایی امروز کابوس وحشتناکی برای سردمداران تمدن غربی است، تمدنی که بنای آن بر پایۀ تحقیر دیگر ملتها و استثمار و غارت سرمایههای آنان استوار گردیده است. شرایط جهانی و نهضت فراگیر مسلمانان به گونهای است که تقابل رودررویی دنیای اسلام و جهان غرب را اجتنابناپذیر ساخته است.
چند روز دیگر یعنی 25 بهمن سالگرد صدور فتوای تاریخی امام خمینی(س)
در مورد ارتداد سلمان رشدی است. این فتوا پیش از آنکه یک نظریۀ فقهی در مورد مرتد پلیدی باشد که به جرم اهانت به ساحت مقدس پیامبر رحمت(ص) محکوم به مرگ شده است، ضربۀ نیرومندی است که غرب از امام خمینی(س) دریافت داشت. دولت انگلیس که تجربه طولانی در ایجاد جریانات انحرافی و ارتدادی در بین مسلمانان و سایر ملل داشته که پیدایش بهائیت و وهابیگری و صهیونیسم از آن جملهاند، با همدستی امریکا و برخی دول غربی خط تازهای در تهاجم علیه اسلام انقلابی آغاز کردند. مدتی بود که در گوشه و کنار جهان قلم به مزدان خودفروختۀ غرب و نیروهای به ظاهر مسلماننما و به واقع مرتد غیرمعتقد به اسلام دست به کار شده بودند. این توطئه، سرمایهگذاری جهان غرب در قضیه سلمان رشدی بود. امام با بینش الهی و شگفتانگیز خود توطئه را در نطفه خفه کردند. فتوای امام جبهۀ تازهای در مواجهه اسلام با کفر گشود. جبههای که تقویت اتحاد مسلمانان و بیداری آنان را سبب شد و بر خیالات واهی غربیها بعد از پذیرش قطعنامه خط بطلان کشید. فتوای قتل سلمان رشدی و جبههگیریهای بعد از آن موجب شد تا عمق جناب و کینۀ دنیای غرب با اسلام برملا شود. در همین فاصله دهها جلد کتاب و صدها مقاله از سوی اندیشمندان اسلامی نوشته شد. سمینارهای متعددی در اقصی
نقاط جهان برگزار شد و تظاهرات گسترده در بسیاری از کشورها به راه افتاد و سیر حرکت کاملاً به ضرر مهاجمین غربی همچنان ادامه دارد. این واقعه به خوبی نشان داد که تهاجم را باید با تهاجمی شدیدتر پاسخ گفت و عقبنشینی در مقابل حملات سیاسی و فرهنگی غرب به صلاح مسلمین نیست. تأکید مقام معظم رهبری انقلاب اسلامی حضرت آیةالله خامنهای، پس از رحلت امام مبنی بر اینکه فتوای امام غیرقابل تغییر است و باید اجرا شود و همچنین مواضع امامگونۀ ایشان در این مدت نشانگر آن است که مسئولین نظام در ادامۀ راه نورانی امام عزم راسخ دارند.
و خلاصه کلام آنکه چه دشمنان بپسندند یا نپسندند پیشتازی نهضت جهانی اسلامگرایی به نام ملت بزرگ ایران رقم خورده است و بحق میتوان گفت که مصداق بارز خطاب الهی «کنتم خیر امّة اخرجت للنّاس» شما مردمید. امروز جمهوری اسلامی ام القری و کانون دفاع از اسلام ناب شناخته شده و به همین دلیل نیز مسئولیتی بس سنگین بر دوش آحاد ملت قرار دارد. مبادا در پیچ و خم زندگی روزمره و در مواجهه با مشکلات و سختیهایی که طبیعی هر انقلابی است، از بزرگی کاری که در 22 بهمن به انجام رساندیم و عظمت اهداف والایی که در پیش رو داریم غافل بمانیم. مساعدترین و گرانبهاترین شرایط تاریخی امروز فراهم شده است تا ننگ عقب ماندگی در مقابل دشمنان دین خدا را از خود بزداییم و در جهاد برادران دینی خود برای زدودن آثار سلطۀ شرمآور مستکبران از بلاد مقدس اسلامی مشارکت نموده و همچنان پیشقدم بمانیم.
ضمن تبریک مجدد جشنهای دهۀ مبارکۀ فجر بار دیگر ضرورت توجه به شعارها، ارزشها و آرمانهایی را که شهیدانمان در روزهای آتش و خون برای تحققشان جان باختند، یادآور میشویم و بر این حکمت آن پیر فرزانه و امام انقلابمان در وصیتنامه تأکید میورزیم که: «در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداکاریها و جاننثاریها و محرومیتها مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علوّ رتبۀ آن است. آنچه که شما ملت شریف و مجاهد برای آن به پا خاستید و دنبال میکنید و برای آن جان و مال نثار کرده و میکنید والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد و آن مکتب الوهیت به معنی وسیع آن و ایدهء توحید با ابعاد رفیع آن است».
والسلام