بعد معنوی انقلاب
□ استاد کمال فضلالله – از لبنان انقلاب اسلامی ایران ویژگیهایی دارد که آن را از محدود شدن در یک عرصۀ جغرافیایی معین یا یک برهۀ زمانی مشخص در امان داشته و مانع شده تا سرنوشتی همچون سایر حرکتهای انفعالی و یا انقلابهایی داشته باشد که بسان شهابی در کوتاه مدت درخششی داشته و بسرعت افول کردهاند.
یکی از این ویژگیها این است که خط سیر زمامداران و متولیان آن همواره معین بوده و هر نسلی پس از دیگری، همان مسیر را تعقیب مینماید. و چنانچه تغییری لازم باشد براساس اجتهاد و مطابق با مقتضیات زمان است و نه ذوق و سلیقۀ شخصی افراد، زیرا ارکان آن براساس تعالیم آسمانی و شریعت محمدی و سنت تبدیلناپذیر الهی استوار است.
و این ماه و خورشید را میماند که طی میلیونها سال در محوری معین، بدون تغییر و انحراف در حرکتاند.
آنچه تغییر میکند گردش نور است که هر دم به سویی میتابد و نیز اماکنی است که گاهی در پرتو آفتاب و گاهی در سایه قرار میگیرند. این بدان معناست که مبادی اولیه ثابت هستند و تنها مصادیق آنها در توالی ایام و سنین در معرض تبدیلند.
اجماع و اجتهاد میتواند هر زمان در شیوۀ اجرای احکام تغییر دهد، ولی اساس و مبانی تغییرناپذیرند. این حکم در مورد انقلاب، مسیر آن و متولیان آن نیز صادق است، زمامداران این حرکت میکوشند که آرمانها، معنویتها و کرامتهای انسانی را براساس ارزشها و تعالیم عالیۀ اسلام در زمینه ایجاد محبت، مودت، جود و سخا تا جایی که خداوند برای او اراده کرده است به تعالی برسانند. بطوری که هر جامعهای با برخورداری از این تعالیم میتواند به یک جامعه نمونه بدل شود.
دیگر اینکه این انقلاب حقیقتی را متجلی ساخت که مظاهر و سمبلهای اجتماعی و اقتصادی دنیای جدید میخواست آن را از انظار نهان سازد ولی حرکت عظیم این نهضت، جوهر پنهان آن را در نهاد انسانها آشکار ساخت، به همین دلیل فریاد آن به گوش دلها رسید و روح ایمان را در آنها دمید و آنان را به تمسک به ریسمان محکم الهی و تعالیم لایتغیر و همواره جاوید آن دعوت نمود، تعالیمی که خالق آسمانها و زمین آن را وضع کرده و تغییر و تبدیل و زوال در آن راه ندارد.
مصداق بارز این حقیقت، شخص امام
خمینی است که ندای او در برابر هیچیک از آرا و اندیشههای مخالف و واکنشهای جهانی تغییر نکرد، این ندا که از اعماق روح و وجدان بیدار او برمیخاست شرق و غرب و شمال و جنوب را متوجه خود کرد و تزلزل نظامها و موازین ساختۀ دست بشر را اعلام نمود، این ندا، همه جهانیان را به سوی نور، به سوی خالق بیهمتا و به سوی اتحاد کلمه رهنمون ساخت.
این حرکت چهارده قرن پس از سردرگمی بشر به دنبال یافتن راهی در بین راههای پرنشیب و فراز، به صورت انقلابی عظیم و گسترده، جهت محو جاهلیت و شکستن بتها و متحد کردن آحاد بشری و ایجاد برادری بین آنان و هدایت آنها به سوی نور ظهور کرده و میرود تا در سراسر گیتی گسترش یابد.
یک شخصیت دینی در آستانه هشتاد سالگی، بدون حمل سلاح یا تدارک حمله، یا لشکرکشی به سبک دیگر فاتحان تاریخ فقط با بیان حق و تمیز آن از باطل، و با در دست و در سینه داشتن کتاب خدا، میلیونها نفر را متوجه خود و پیرو ارشادات خود نمود، به آنچه بر زبان میراند مؤمن بود و برای تحقق آن مقاوم و صابر، طولی نکشید که نداهایی در تایید و تحسین او از اقصی نقاط عالم، پهنۀ گیتی را فرا گرفت.
بعضیها متحیر ماندهاند، نمیدانند چه شده و چه خواهد شد، فقط میپرسند چرا و چگونه چنین شد؟ و جوابی قاطع به آنها پاسخ میگوید این شعله یک مکتب جاوید است که نور آن هرگز در جانها و روانها خاموش نمیشود، و قراردادهای بشری هرچه باشد نمیتواند به نیازهای فطری انسان پاسخ دهد.
جامعهشناسان و تحلیلگران و نظریهپردازان نیز میخواستند به منشأ این صاعقه طاغوتشکن دست یابند و دریافتند که همه معیارهای اجتماعی و اقتصادی آنان محکوم به محدوده زمان و مکان است، حال آنکه تنها فرمان آسمانی است که همواره باقی و پایدار میماند.
لبیک به دعوت امام خمینی برای انقلاب بسیار سریع و فعال بود، دیری نپایید که توفان آن به همه عرصۀ بینالملل راه یافت، همه چیز پیرو فرمان او براساس تعالیم او پیش میرفت. گویی همۀ این حرکتها، با وجود فواصل مسافتها، در یک امتداد و به یک مبدأ متصل بود.
طبیعی است که قوای شر برای اسقاط یا محدود ساختن دامنه آن به تکاپو افتادند ولی تلاشهای آنان برای خاموش ساختن نوری که هیچ ارادهای بر ارادۀ منبعث آن غالب نیست بیفایده بود. با این وصف با دیدگاههای محدود خود به رؤیاها و خیالبافیهایی پرداختند که آن نیز مثل دیگر پندارهای آنان راه به جایی نبرد و با غیبت امام خمینی، هیچ چیز تغییر نکرد، حرکت عظیمی که او آغاز کرده بود، با همان سرعت و صلابت،
جرئت و استقامت با ایمان به پیروزی میرود تا موانع را از سر راه بردارد و نور هدایت را بر همۀ پهنای زمین بگستراند.
افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم (آیا اگر او بمیرد یا کشته شود به گذشته خود باز میگردید) هرگز آنجا که مسأله ظهور حق و محو باطل در میان است مؤمن هیچ ترسی از مرگ ندارد، او میداند که باطل رفتنی است و تا همیشۀ تاریخ پرچم مبارزه در راه حق از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، چنانچه تاریخ حیات بشر همواره موکد پیروزی مستضعفان زمین و بر مستکبران و جباران بعد از انتشار ظلم و جور بوده است.
آنچه یقین به استمرار جمهوری اسلامی در ایران را افزایش میدهد، ارتباط دایم آن با دیگر مجامع بشری است که میکوشد حتی با جوامعی که فاصلۀ زیادی هم از اسلام دارند، پیوند داشته باشند، زیرا که دعوت متوجه همه ابنای بشر است که در اصل و فطرت و آزادی و انسانیت فرقی بین آنان نیست، آن که مخاطب است انسان با همۀ آمال و آرزوها، و خواستهای مادی و معنوی او است که فطرتاً به نظامی عادلانهتر گرایش دارد، که در آن کسی بر کسی برتری نیست مگر به تقوا.
با توجه به آنچه گذشت، جمهوری اسلامی همواره فریاد حقطلبی در برابر ظالمان و مستکبران و موجب تزلزل نظامهای جور و بردهکشی و هر چه بر مبنای باطل و تجاوز باشد خواهد بود و قلبها را عزت بخشیدن به نفس انسانی که ذلت و خشوعی نباشد جز برای خدای یکتا، متوجه خود خواهد ساخت.
این ارزشهای ماندنی با غیبت ایجاد کنندۀ آن نیز باقی خواهد بود، آنان همواره با تعالیمشان در میان ابنای بشر زنده خواهند ماند و همچون منارهایی از نور که در برابر هیچ توفانی خاموش نخواهد شد در حیات انسانها، روشنایی خواهند بخشید، روح خمینی نیز در عرصهء زمین و آفاق آن گسترده شد و هدایتگر و الهامبخش و مقتدای پیروان خود به سوی برتر و باقیتر خواهد بود.
سیل عظیم امواج بشری که با انقلاب اسلامی به حرکت درآمد در سوگ او حزین شد همواره بر عهد خود با او وفادار خواهد ماند و در سیر به سوی بزرگیها، از او الهام خواهد گرفت، و زمانی که نور هدایت بر سطح زمین گسترش یابد و حق بر باطل پیروز شود، مستکبران و جبارانی که در گمراهی خود غوطهورند نیز درمییابند که هیچ ارادهای بر ارادۀ خداوند غالب نیست.
نقل از: ص 221 کتاب عبرات و عبارات چاپ بیروت 1990